انجمن ادبی و فرهنگی کافه نویسندگان

  1. دلارامـــ!

    دنباله دار اختراع بی‌مصرف من

    میگن کادو دادن باعث میشه رابطه محکم‌تر باشه. پس بیاید برای شیرین‌تر کردن روابطمون، کادو اختراع کنیم. برای نفر قبلی کادو‌های بی‌مصرف ولی پر از عشق اختراع کنید. مثلا مسواک برای شستن تیغ‌های کاکتوسش odat_et3d_jc_ghey
  2. Zizi

    در حال ترجمه رمان در حال ترجمه قول| به ترجمه زهرا حسینی

    عنوان رمان: قول ترجمه‌ی: The Promise نویسنده: ماهلاتسه موکونه Mahlatse Mokone ژانر: درام، اجتماعی، عاشقانه مترجم: زهرا حسینی ناظر: @Tiam.R خلاصه داستان: کیتلین ملانی گیلبرت، دختری نوجوان از یک خانواده‌ی مرفه، همیشه از سوی اطرافیان به‌عنوان دختری لوس، خودخواه و همیشه برنده دیده شده. اما پشت...
  3. ..LADY Dyva..

    عالی رمان ماسک نابرابری | گروه چهارم مسابقه

    عنوان: ماسک نابرابری نویسندگان: @یاسمن بهادری @حسام.ف ژانر: عاشقانه،اجتماعی ناظر: @Azaliya خلاصه: شخصی که هرگز قرار نبود دیده شود. نه در لیست‌ها، نه در صف‌ها و نه در خاطره‌ی آن‌هایی که حق انتخاب دارند اما؛ یک اشتباه کافی بود، یک عبور بی‌اجازه، یک جمله‌ی بی‌صدا تا که ناگهان همه‌چیز را تغییر...
  4. zhina

    در حال تایپ دلنوشته 33 رنگ از تو | ژینا

    به نام حق نام اثر: 33 رنگ از تو. نام نویسنده: ژینا ژانر: عاشقانه مقدمه: ۳۳ رنگ، نه از جنس تصویر و قلم، نه آن‌چنان که چشم می‌بیند. رنگ‌هایی ناشناس، پنهان در گوشه‌های تو، که هرگز نام‌شان را نشنیده‌ام، و تو بوم آن‌ها هستی، و من نقاشی‌ ماهر
  5. zhina

    در حال تایپ دلنوشته سکون | ژینا

    بسمه تعالی نام اثر: سکون نام نویسنده: ژینا ژانر: درونگرایانه، فلسفی مقدمه: هیچ‌چیز ناگهانی نبود. نه مثل شکستنِ یک شیشه، نه مثل فرو ریختنِ دیوار. همه‌چیز آهسته اتفاق افتاد... آن‌قدر آهسته که حتی نفهمیدم کی از تکاپو دست کشیدم. انگار زندگی، بی‌هیچ هشدار یا حادثه‌ای، آرام مرا کنار کشید و در گوشم...
  6. zhina

    دلنوشته باوان | ژینا

    بسمه تعالی نام اثر: باوان نام نویسنده: ژینا ژانر: عاشقانه مقدمه: گاهی، در ازدحام روزهایی بی‌نام، دل بی‌هوا دلتنگ می‌شود. برای جایی که نه نشانی دارد، نه تقویم می‌شناسد. فقط تویی که در آن نفس می‌کشد. باوانم… ای آیه‌ی مهرت بر قلبم نازل شده، برایم پناه باش. پناهی بی‌مرز، که با نامت آغاز شد و اگر...
  7. zhina

    انیمه معرفی انیمه خانواده جاسوس | تلاش برای برقراری صلح!

    فصل اول سریال جذاب خانواده جاسوس که براساس مانگایی به همین نام ساخته شده، مورد استقبال خوب بینندگان قرار گرفته است. درادامه این مطلب با زومجی همراه باشید تا نگاهی به این انیمه داشته باشیم. انیمه سریالی «خانواده جاسوس» (Spy x Family)، انیمه‌ای در سبک جاسوسی و اکشن/ کمدی و محصول همکاری مشترک...
  8. چ

    نظرسنجی 🎖️نظرسنجی برترین شاعران ۱۴۰۳ از نگاه کاربران🎖️

    هوالمحبوب 🎖️«نظرسنجی برترین شاعران ۱۴۰۳»🎖️ پیش از شرکت در نظرسنجی، به نکات زیر توجه کنید؛ 1. شما می‌توانید تنها به «۲» گزینه رای دهید. 2. تبلیغات، صرفا به صورت ارسال لینک نظرسنجی مجاز است. 3. در نظرسنجی منصفانه عمل کنید؛ دوستی‌ها و دشمنی‌ها را در رای خود نگنجانید. 4. به نفر برتر نظرسنجی،...
  9. ساویــر

    اتمام یافته دلنوشته لیلی به من بگو آسمان | محمد یاسین نصرتی

    ~به نام خالق عشق~ نام اثر: لیلی به من بگو آسمان سرشناسه: محمد یاسین نصرتی(شاهیاس) موضوع: دلنوشته ژانر: عاشقانه سطح اثر: محبوب ویراستار: دیوا لیان سال نشر: ۱۴۰۳ منتشر شده در: انجمن كافه نويسندگان - تالار ادبيات - بخش تايپ دلنوشته. دیباچه: به آسمان که خیره می‌شوم، غم می‌بینم، درد می‌بینم. تاریکی...
  10. ponyo

    پایان نقدوبررسی داستانک اینجا دیدار بود | منتقد: آراه

    سلام شما هم خسته نباشید. خواهش می‌کنم. در این مورد باید بگم که نویسنده از همان اول شخصیت و ویژگی‌های چهره رو خلق میکنه نه یک خواننده با تصوراتش. به نظر من بهتر است هر چند کوتاه و به صورت غیر مستقیم از طریق کشمکش‌های داستان چهره‌ها توصیف بشن. بعضی خواننده‌ها میخوان بدونن نویسنده چه ویژگی برای...
  11. ز

    پایان نقدوبررسی دلنوشته اندوه خیال | منتقد: زهرا.م

    نقد دلنوشته اندوه خیال نقد نام: اندوه خیال به خیال و ذهن نویسنده اشاره دارد که پر از غم و اندوه است و پر از نگرانی ها و بدبینی هایی که در ذهنش می پروراند. این نام می تواند برای مخاطب جذاب باشد چرا که همه ما از اندوه خیال رنج می بریم از اندوهی که ناشی از نگاه و دیدی است که در ذهنمان نسبت به...
  12. A

    سینما معرفی فیلم حماسی جنگیِ ۱۹۱۷

    فیلم سینمایی «۱۹۱۷» از فیلم‌های خوب سال گذشته بود که توسط سم مندس کارگردانی و فیلمنامه آن نیز به همراه کریستی ویلسون نوشته شده است. این فیلم سینمایی در ژانر جنگی است و گفته می‌شود مندس این فیلم را با اقتباس از خاطره‌ای که پدر بزرگش برای وی تعریف کرده ساخته است. از ویژگی‌های این فیلم سینمایی...
  13. م

    مناسبت "سال یک هزار و چهارصد و یک"

    با توجه به اینکه پیامِ توی پروفایل پاک شد این‌جا تبریک میگم? در کل مرسی از همتون که امسالِ من رو قشنگ‌تر کردین با وجودتون؛ ازتون خیلیا چیزا یاد گرفتم و امیدوارم این چرخه ادامه داشته باشه :‌) شیرینیِ چاپِ تک تک آثارتون ایشالله :‌)
  14. آناشید

    در حال تایپ دلنوشته‌ی کتابخانه‌ی فواد | نویسنده آیلار

    جملاتی مملو از خاطره‌ی تلخ و گذشته‌ی تاریک... روز‌هایم همچون صفحه‌ی جدید و سال‌هایم مانند هر فصل این دیوان می گذارد... مگر این زندگی چند دیوان دارد؟ اما کتابخانه‌ایی را در فواد بنا کرده است...
  15. م

    در حال تایپ دلنوشته غراب| نویسنده مـاه

    آن‌گاه که از دنیا بروم چکاوک‌های سرخِ دیار غربت در توابع برکه‌ای که در آن گل نیلوفر مرده، خواهند گریست. ابرهای سیاه گم شده به جبران تمام نباریدن‌هایی که در حق چشم‌های یخ زده شده، خواهند بارید و آن‌گاه جسم پوشالیِ منجمد شده که در آستانه پوسیده شدن است از مزارِ خاک خورده‌ام مانند درخت‌چه اقاقیا...
  16. هوشـــنگ

    اتمام یافته رمان ابرها نمی‌میرند | LØSER

    در حالی که نفس نفس می‌زد کیف چرم مشکی زیر بغلش را آهسته روی صندلی چرم کنار دیوار روبه‌رو گذاشت. با نگاه نافذش تمام اتاق را در ثانیه‌ی چک کرد. - سلام... سلام. مجبورم شدم نصف مسیرو بدوم تا سر وقت برسم. خلاصه ببخشید. این حال خوب و حوصله‌اش را از صمیم قلب می‌ستاییدم. شاید او برعکس من چگونه درد...
  17. M

    نقد کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول

    فکر نمیکنم رخ بده موضوع خیلی پیچیده‌ست اگه کتاب رو خوب خونده باشی، حتی نقد بالاهم مسخرست
  18. ش

    آموزش اهمیت نقطه اوج در پیرنگ | انجمن کافه نویسندگان

    بسته به سبك نوشتار شما، ممكن است شما "اوج" را از اولين چرك‌نويس خود بدانيد و يا ندانيد، مهم نيست كه داستان را به چه روشي مينگاريد، داستان بايد به گونه اي باشد كه گويي شما هميشه ميدانسته‌ايد "اوج" آن در كجاست، پس براي اوج آماده باشيد، به مخاطبان خود شوك وارد كنيد و سپس داستان را در بالاترين نقطه...
  19. ج

    اتمام یافته اپیزود طلوعین| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

  20. ?

    در حال تایپ اپیزود میرایی مودت| _nEgIn_

    امروز که خیال قدم زدن به سرم زده بود، همه چی دست به دست هم داده بودن تا من رو کلافه کنن... . از تیر چراغ برقی که چراغ‌هاش جفتی بودن بگیر تا بستنی دوقلو‌های یخی پرتقالی. یعنی این حالت افسردگی و بی‌تابی من برای دیدن تو، یه هوای پاییزی و قلم و کاغذ کم داشت تا چشم‌های نم‌ناکم رو نوازش بده. عرق روی...
عقب
بالا پایین