صندوقچه قديمیات را نگرد
حتی اگر بهار
حتی اگر شكوفه
در پس ديوارهای تار گم شود،
مهربانی و زيبايی گم نخواهد شد...
شب هر چه تاريكتر
ستارگان روشنتر!
«گروس عبدالملکیان»
من حتم دارم عاشقم هستی
وقتی هنوزم سبز میپوشی
وقتی به جای چای مثل من
بازم یه قهوه تلخ مینوشی
من حتم دارم مثل اون روزا
دوس داشتنت گرم و دل انگیزه
من حتم دارم فصل دلتنگیت
باز عاشقونه، مثل پاییزه
حالا تموم حرف من باتو
جا مونده تو حجم عظیمی آه
بشکن سکوت بسه این تردید
با گفتن یک جمله ی کوتاه
شیشهی عطر شکست،
وقتی من،
رخ خود در آیینه دیدم.
چه سالها، چه سالهایی که من،
برای این شهر
باران شدم
تا غبارها را بشویم.
و حال تن پوسیدهی من را
هیچ مسافری یاد، نمی کند.
از روحم بی خبرم!
او همان سالها رفت
همان سالهای فراموشی
که اکنون نیز امتدادشان
در خط زمان هویداست... .
مریم حیدر زاده
سلام ای بی وفا ، ای بی ترحم
سلام ای خنجر حرفای مردم
سلام ای آشنا با رنگ خونم
سلام ای دشمن زیبای جونم
بازم نامه می دم با سطر قرمز
آخه این بار شده من با تو هرگز
نمی خوام حالتو حتی بدونم
تعجب می کنی آره همونم
همونی که زمونی قلبشو باخت
همون که از تو یک بت ، یک...
دژ راستی را نام تو کرد فتح
نیکی را به عالم کردی تو سطح
اما نمیدانم چرا یک بنده نمیدارد قَدَر
چرا دقایق را میدهد او بیتو هَدر
کید کدام حیلهگر او را مجهور ساخت ؟
سودای کینه به دل او جور ساخت؟
آن لحظه هم تو در سکوتی آهسته
میخواستی تا خود از جفا شود خسته
اما نقض کردند هر عهد و پیمانی...
وین گروهی که نورسیدستند
عشوه جاه و زر خریدستند
سرباغ و دل زمین دارند
کی دل عقل و شرع و دین دارند
ماه رویان تیره هوشانند
جاه جویان دین فروشانند
به جدل کوثر و به علم ابتر
به سخن فربه و به دین لاغر
با فراغند و بی فروغ همه
گه دریغند و گه دروغ همه
آنچه نیک از حدیث بگذارند
و آنچه باشد شنیع...
lazhevard
از ورای شعر
اشعار
اشعار تک بیتی
انجمن رمان
انجمن رمان نویسی
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان رایترز
تک بیتی
دو بیتی
ساب شعر
شاعر
شاعران
شعر
عاشقانه
غمگین
لاژورد
مجموعه اشعار
ته دنیا همیشه این بوده :
" کاغذی با دو سطر تنهایی
در ورق پاره های یادنداشت (!)
با سکوتت کنار می آیی . . .
گاهی از بس که در خودت هستی
به خودت سخت میشوی محکوم !
بعد . . . این اتهام اجباری
می کند از خودت تو را محروم!
توی آینده ای رقم خورده
می نشینی و جات " مفعول " است
بعدِ یک عمر زندگی کردن
می...
داشتم روزی نگاری یاد میآید مرا
هر زمان از یاد او فریاد میآید مرا
مجمع اصحاب و وصل یار و ایام شباب
همچو برق تیزرو با یاد میآید مرا
هر دو چشم اشکریزم در فراق دوستان
نیل مصر و دجله بغداد میآید مرا
همام تبریزی
چهار نکته کاربردی در خوشنویسی شعر
چهار نکته کاربردی در خوشنویسی شعر که هر خوشنویس باید در خوشنویسی اشعار آنها را رعایت نماید تا نظم بیت ها و رباعی ها حفظ شود.
برای نوشتن دو یا چند مصرع زیر هم توجه به چند نکته ضروری است:
۱- هر مصرع باید حداقل دارای یک کشیده باشد چون سطری که در آن هیچ کلمه ای...
◇◆◆
چه خیال است، که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مُشکیم، محال است که رسوا نشویم
عشق، ما را ،پی کاری به جهان آورده است
ادب این است، که مشغول تماشا نشویم..
،صائب تبریزی