تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر

  1. Kallinu

    شعر شعر در مورد آتش

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان چشمانت راز آتش بود. در التهاب قلب ویران شده ام و لبانت چون دشنه ای سوزان که مرهم تمام زخم های قبل از تو با من بود ! و آنقدر با آتش دوست داشتن و عطر تنت زندگی کرده ام که همه چیز را از یاد برده ام جز تو و حالا دیگر هراسی ندارم از این همه سوختن از این همه زخم و...
  2. Kallinu

    شعر اشعاری در مورد زن

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان چشمانت را ببند و فکر کن روی صندلی چرخ دار به دنیا آمده ای این شهر زنی را که روی پای خودش راه می رود دوست ندارد!
  3. Kallinu

    شعر اشعاری در مورد تسلیت

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ اگر ملک سلیمانت ببخشند در آخر خاک راهی عاقبت هیچ بابا طاهر
  4. Kallinu

    شعر اشعاری در مورد انسانیت

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان تو نیکی می کــن و در دجلــه انـداز کــه ایــزد در بیــابــانت دهــد بـاز شعری کوتاه در مورد انسانیت خیــر کـــن بــا خـلق، بهـر ایزدت یــا بـــرایِ راحــتجــان خـودت تــا هـمــاره دوســت بینی در نظــر در دلت نـایــد ز کین نـاخوش صور
  5. Kallinu

    شعر اشعاری در مورد انتظار کشیدن

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان قول بده که خواهی آمد اما هرگز نیا! اگر بیایی همه چیز خر*اب می‌شود دیگر نمی‌توانم این‌گونه با اشتیاق به دریا و جاده خیره شوم من خو کرده‌ام به این انتظار به این پرسه زدن‌ها در اسکله و ایستگاه اگر بیایی من چشم به راه چه کسی بمانم؟
  6. Kallinu

    شعر اشعاری در مورد مرگ

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان چون جان تو می‌ستانی چون شکر است مردن با تو ز جان شیرین شیرین‌تر است مردن بردار این طبق را زیرا خلیل حق را باغ است و آب حیوان گر آذر است مردن این سر نشان مردن و آن سر نشان زادن زان سر کسی نمیرد نی زین سر است مردن بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو مگریز اگر چه...
  7. Kallinu

    معرفی نقش شعر در زندگی و جامعه ما

    ا خنده گفت من که وبلاگ تو را نمی‌خوانم. از شعر و شاعری خوشم نمی‌آید و تو هم که مدام از این چیزها می‌نویسی. (+) اول توی ذوقم خورد؛ اما بعد فکر کردم چه خوب. هر چه تعداد شرکای من در عشق به شعر کمتر بهتر. خب او هم یکی از هزارانی بود که شعر و شعرخوانی و متعلقاتش را بیهوده می‌دانست و حتی برای یک...
  8. Kallinu

    معرفی شباهت شعر به ریاضی

    به نام خدا - ناخدا! ناخدای من، آیا در ریاضیات هم شعر هست؟ +کاملاً آقای دالتون. در ریاضیات…ظرافت هست.* به این بخش از کتاب انجمن شاعران مرده که رسیدم یادم آمد قبلاً اینجا نوشته بودم که: «فکر می‌کنم این شعر گفتن هم از علاقه‌ام به اعداد و ریاضی ناشی می‌شود چون نظم و توازن و هماهنگی و هم‌جواری...
  9. Kallinu

    معرفی هدف از سرودن شعر چیست؟

    به نام خدا شاید هدف شعر ترکیب کلمات و زیبایی باشد. یک شاعر گاهی ما را مجبور می‌کند که با واژه‌ها درگیر شویم. گویی با سحر و جادو زبانمان را به تحسین وامی‌دارد. یک شعر خوب به زیبایی یک اندیشه را به تصویر می‌کشد. نجواها را به رق*ص در می‌آورد و گرمابخش کرختی و سردی روح و روان آدمی است آن‌گاه که...
  10. Kallinu

    معرفی تفاوت شعر و ترانه در چیست؟

    "به نام خدا" در ابتدا به نظر نمی‌رسد که شعر و ترانه تفاوت خاصی باهم داشته باشند. گاهی هم ترانه‌ها از دل اشعار بیرون کشیده می‌شوند. ترانه مانند شعر یک گونۀ ادبی بسیار پرمخاطب و ارزشمند است اما تفاوت‌های ظریفی با شعر دارد. نوع انتقال پیام به مخاطب یکی از مواردی است که ترانه و شعر را از هم جدا...
  11. L

    شعر اشعار نیم بیتی

    بی‌دل مَنم که دلم مـانده پیش تو... ✍️معصومه صابر
  12. Kallinu

    متون و دلنوشته [ علی قاضی نظام ]

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان آخرِ شب اگر آهنگى برايتان بيخود و بى جهت ارسال شد حتما به خودتان بگيريد! تك تكِ كلماتش را يك نفر ساعتها جان كنده تا هم غرورش را نگه دارد هم حرفِ دلش را بزند…
  13. Kallinu

    شعر اشعار علیرضا بدیع

    تو رسم دلبری با من به جا آوردی و من هم ازین پس با تو خواهم گفت رسم دوستداری را به هر کس جز تو خواهم گفت: نه! باشد که بعد از این بگیرم از لبت پروانه‌ی کمیاب آری را ... علیرضا بدیع
  14. LLARILX

    شعر اشعار نزار قبانی | شاعر سوری

    من چیزی از عشق مان به کسی نگفته‌ام! آنها تو را هنگامی که در اشک های چشمم تن می‌شسته ای دیده اند
  15. LLARILX

    شعر [ تاپیک جامع اشعار عاشقانه ]

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم …… نفهمیدم که خوش بودی و تنها مشکلت بودم تو قاب عکس این دنیا فقط چشم تو را دیدم حلالم کن اگه هر شب تو افکار تو چرخیدم خودت هر روز میگفتی که از تنهائی بیزاری بگو این لحن دلگیرو هنوز در خاطرت داری گلوم سر شاره از بغضه،یه بغض تلخ و...
  16. LLARILX

    شعر اشعار مولانا

    گر بيدل و بي‌دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم ساقي مي جانان بگذر ز گران جانان دزديده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم رندي و چو من...
  17. L

    شعر اشعار امیرهوشنگ ابتهاج

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را که با هزار سال بارش شبانه روز هم دل تو وا نمی‌شود! ?هوشنگ ابتهاج #اندکیتبِشاعریدرکافه_رایترز
بالا