تراژدی

  1. FARYS

    در حال تایپ دلنوشته از من، به من | فرنیا ریس

    نام اثر: از من، به من سرشناسه: فرنیا ریس ژانر: تراژدی تعداد پارت: نامشخص سال نشر: یک هزار و چهارصد چهار منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته. دیباچه: من صدایی‌ام، گیر کرده در گلوی سکوت؛ قطاری فرسوده، که هر بار به ایستگاهِ آرامش نزدیک شد، ترمزهایش بریدند و بی‌صدا،...
  2. مَمّد

    در حال تایپ داستانک سوگنامه‌ای برای گرگ، روباه و خر | مَمّد

    عنوان: سوگنامه‌ای برای گرگ، روباه و خر نویسنده: @مَمّد ژانر: فانتزی، تراژدی خلاصه: در سرزمینی که حیوانات هم برای زنده ماندن باید نقشه بکشند، خیانت و فریب به شکل غریزه در می‌آید. روایتی تلخ و فانتزی از گرگی باهوش، روباهی حیله‌گر، و خَری که شاید ساده‌تر از آنی‌ست که باید باشد. «سوگنامه‌ای...
  3. FARYS

    در حال تایپ دلنوشته به نامِ نداشتنت | فرنیا ریس

    نام اثر: به نامِ نداشتنت سرشناسه: فرنیا ریس ژانر: عاشقانه، تراژدی تعداد پارت: بیست سال نشر: یک هزار و چهارصد چهار منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته. دیباچه: نقطه‌ی شروع این قصه، نه دیدار بود، نه نگاه. همه‌چیز از همان‌جایی آغاز شد که نبودی؛ در لحظه‌ای که هیچ...
  4. مَمّد

    خوب داستان کوتاه آجودانیه | مَمّد

    به نام خدا نام داستان کوتاه: آجودانیه نام نویسنده: @_MmD_ ژانر: عاشقانه، تراژدی خلاصه: من سی سالمه، ولی انگار سیصد سالمه. قبل از این که بازداشت بشم، همه‌چیز داشتم به غیر از امید. اما حالا همه‌چیزم فقط شده امید. نقد داستان کوتاه "آجودانیه"
  5. RPR"

    در حال تایپ مجموعه اشعار پابرهنه‌های آفتاب‌سوخته | به قلم سونیا

    بِسْمِ نْورْ اثر: پابرهنه‌های آفتاب‌سوخته به قلم: ریپر ژانر: اجتماعی-تراژدی قالب: شعرنو دیباچه در پس کوچه‌پس‌کوچه‌هایی که غبار فراموشی بر آن نشسته، و در میان همهمه‌ی روزمرگی‌های بی‌رحم، کودکانی نفس می‌کشند که آفتاب، تنها گرمای سوزان را به پوستشان می‌نشاند و خاک، تنها غبار یتیمی بر لبانشان...
  6. دامبلرد

    در حال تایپ دلنوشته مخزن الدردها | خانومِ اِل

    بسم آنکه درد را آفرید نام دلنوشته: مخزن الدردها نام نویسنده: خانومِ اِل ژانر: اجتماعی، تراژدی دیباچه: همیشه در زندگی‌مان شبیه زالو بودیم، به آدم‌ها چسبیده و غم و غصه‌هایشان را تا قطره‌ی آخر می‌مکیدیم، وقتی هم که آدم‌ها کارشان با ما تمام می‌شد، پرتمان می‌کردند در کاسه‌ی آب نمک تا بمیریم؛ اما...
  7. بی صدا

    در حال تایپ دلنوشته کینه | بی‌صدا

    نام اثر: کینه سرشناسه: بی‌صدا/محمد مهدی گودرزی موضوع: دلنوشته، یاداشت ها و غیره ژانر: عاشقانه، تراژدی تعداد صفحه: به زودی ثبت می‌شود سال نشر: یک هزار و چهارصد و چهار.۱۴۰۴ منتشر شده در: کافه نویسندگان، تالار ادبیات_ بخش تایپ دلنوشته دیباچه: تو بگو ای دل دیوانه‌ی من راه کجاست؟ از کجا آمده‌ام،...
  8. C

    مجموعه اشعار آوارهای حزن | به قلم آیناز

  9. B

    مجموعه اشعار یغمای‌روح | به قلم بهار.ک

  10. ا

    مجموعه اشعار ئافرت | به قلم ارغنون

  11. A

    مجموعه اشعار قلب سنگی | به قلم زری

  12. A

    مجموعه اشعار مارلبرو | به قلم زری

  13. L

    مجموعه اشعار شکوهِ شیدایی| به قلم لیلیِت

  14. آ

    مجموعه اشعارِ تن‌پوشِ نم‌دارِ پسرک|NIRI

  15. ل

    مجموعه اشعار چیمِل‍ـَم | لیلی

  16. ص

    مجموعه اشعار میعاد لنگرگاه| به قلم صدف درویش نژاد

  17. د

    مجموعه اشعار مختوم الهموم| به قلم داریوش

    ز غمم دل‌ها شود دانه دانه در دستم پیغامی عاشقانه ندارم صنمی، امیدی، احتیاجی زین مهر و الطاف روزانه قسم به رنج روزگار ندارم عشق و محبتی جز ز پروردگار یگانه.
  18. Sarkook

    در حال تایپ دلنوشته دریایِ آسمان | نویسنده سارا عسکریان

    لحظه‌ای که دل باختم، سقوط کردم یا غرق شدم؟ تفاوتی هم نمی‌کند، هردو در نهایت آدمی را به کام مرگ می‌کشاند و عشق هم مرگِ روح و روان است عشق، نابودگرِ جسم و جان است... .
  19. ponyo

    در حال تایپ دلنوشته تهی | تیم ششم چالش ادبی

    هر چقدر هم که سعی کنی نمی‌شود مانند قبل شد از خود می‌پرسی چرا؟ دلیلش را هر چند دیر میفهمی اینکه نمی‌شود تو آدمی را مانند برگه کتابی بگذاری و بعد از مدت‌ها در همان صفحه به دنبالش بگردی! آدم‌ها نمی‌ایستند، آنها برگه کتاب نیستند آنها می‌روند و باز نمی‌گردند!
  20. Sarkook

    در حال تایپ داستان کوتاه مردمان سایه | سارا عسکریان کاربر انجمن کافه نویسندگان

    از آن فاصله و با وجود روشنایی کم، توانست بطری شیشه‌ای کوچکی را که پسر از بسته خارج کرد، ببیند. پسر آن را با شیفتگی بالا آورد و بو کشید. چشم‌هایش برای لحظاتی بسته شدند و لبخند عمیقی بر ل*ب‌هایش مهمان شد. دیگر طاقت بیرون ماندن نداشت؛ بی‌آن‌که صدایی ایجاد کند، دستگیره‌ی در را پایین کشید و پا به داخل...
عقب
بالا پایین