تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار پابلو نرودا | شاعر شیلی

مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

تو را چون بانوی کهکشان باور دارم

n00149540_b.jpg


کنون ، کوچکِ من
شاخه های پیچکِ گل را هدیه کن
و سینه های عطرانگیزت را
به دمی که می تازد
غم باد
و پروانه ها را لگدکوب می کند

دوستت دارم
و شادمانی من
می گزد لبانِ نرم تو را

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن ات

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نامم
که از آن گریزانند همه
مدیدی هست
ای مروارید تک
تو را عاشقم
و تو را چون بانوی کهکشان باور دارم

گل های شادی را از کوهپایه می چینم
فندق های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بو*سه ها
با تو چنان می کنم
که بهار
با درختان گیلاس

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

ما باید همیشه تنها باشیم

9cf1_16996048_977048095730006_5944700012200372703_n.jpg


به آن چه پیش از من رخ داده
حسادت نمی کنم
با یک مرد بیا
بر روی شانه هایت
با صد مرد بیا ،در مویت
با هزاران مرد بیا، در میان سینه و پاهایت
بیا ، مانند یک رودخانه
پر از مردها ی مغروق
که به دریا می ریزند
به خیزابی ابدی ، به زمان

همه ی آن ها را به آن جا بیاور
که من در انتظارت ایستاده ام
ما می بایست همیشه تنها باشیم
ما می بایست همیشه تو و من باشیم
تنها بر زمین
تا زندگیمان را بیاغازیم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟

3508.jpg


غم یعنی من
غم یعنی ما
ای عزیزترینم
ما مگر چه می خواستیم که حقمان نبود ؟
تنها عشق
تا که دوست بداریم یکدیگر را
و از میان این همه درد
مقدر نبود که تنها
ما دو نفر این چنین آزار شویم
تا خودمان شویم
" تو و من "را کم داشتیم
تو را برای بو*سه ای
و مرا بحر نانی
آنها دشمن مان شدند
آنها که نه عشق ما را توانستند دید
نه هیچ عشق دیگری را
آن بیچارگان
همچون صندلی های یک اتاق خالی
چون خاکستری، گردی
درهم تنیدند
تا صورتک های شوم شان
در شفقی محو شد

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

رنجش

44100254120.jpg


تو را رنجانده ام عزیزم
روح تورا از هم دریده ام

مرا درک کن
همه می دانند من که هستم
اما این من
برای تو مردی است
سوای مردها

در تو من ، افتان و خیزان می روم
می افتم و سر تاپا شعله بر می خیزیم
تو حق داری
مرا ناتوان ببینی

و دست ظریف تو
ساخته از نان و گیتار
باید بر سینه ام آرام گیرد
زمانی که راهی نَبردَم

به این سبب است که در تو سنگی سخت می جویم
دستان سختم را در خون تو فرو می کنم
تا سختی تو را بیابم
ژرفایی را که نیازمند آنم
و اگر تنها
خنده ی بلورین تو را بیابم
اگر چیزی نباشد
پای بر روی آن سفت می کنم
محبوب من ، بپذیر
اندوه مرا و خشم مرا
دستان دشمن خوی مرا
که تو را اندکی نابود می کنند
تا شاید دگر بار برخیزی از خاک

همسو با نبرد های من

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

زن خاموش شده



اگر به ناگهان تو نباشی
اگر به ناگهان تو زنده نباشی
من زندگی را ادامه خواهم داد

جرأت نمیکنم
جرأت نمیکنم بنویسم
اگر تو بمیری
من زندگی را ادامه خواهم داد
زیرا
جائی که انسان صدائی ندارد
صدای من آنجاست

وقتی سیاهپوستان را می زنند
نمیتوانم مرده باشم
وقتی برادرانم را میزنند
باید با آنها بروم
وقتی پیروز
نه پیروزی من
بلکه پیروزی بزرگ
میآید
هرچند گنگ
باید حرف بزنم

باید آمدنش را ببینم
اگر کورم
نه
مرا ببخش
اگر تو زنده نباشی
اگر تو ، عزیز
عشق من
اگر تو
مرده باشی
تمام برگها در سینهام فرود میآید
و روحم شب و روز
بارانی خواهد بود
و برف قلبم را خواهد سوزاند
من باید
باسرما و آتش
با مرگ و برف
راه بروم
و پاهایم میخواهند قدم بزنند
به جائی که تو خفتهای

اما
من زندگی را ادامه خواهم داد
زیرا تو خواستی
بیش از هرچیز
من رام نشدنی باشم
عشقم
زیرا تو میدانی
من فقط یک مرد نیستم
بلکه همهی مردانام

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

چشمان تو



مرا نمی ‌توان شناخت
بهتر از آنکه تو شناخته‌ ای
چشمان تو
که ما هردو در آن به خواب فرو می رویم
به روشنایی های انسانی من
سرنوشتی زیباتر از شب های جهان می بخشند
چشمان تو
که در آن ها به سیر و سفر می پردازم
به جان جاده ها
احساسی بیگانه از زمین می بخشند
چشمانت
که تنهایی بی پایان ما را می نمایانند
آن نیستند که خود می پنداشتند
تو را نمی توان شناخت
بهتر از آنکه من شناخته ام

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

شب در جزیره



تمامی شب را با تو سر کرده‌ام
کنار دریا ، در جزیره
وحشی و گوارا بودی میان خلسه و خواب
میان آتش و آب

شاید بسیار دیرهنگام
خوابهایمان به هم آمیخت
بر فراز و یا در اعماق
بر فراز چون شاخه‌هائی که به یک باد می‌جنبند
و در اعماق چون ریشه‌های سرخی که به هم می‌پیوندند

شاید خواب‌های تو
از خواب من برخاستند
و از میان دریای تاریک
به جستجوی من آمدند
همچون گذشته
زمانی که تو وجود نداشتی
بی‌آنکه تو را ببینم
در کنارت پارو زدم
و چشمان تو
در پی آنچه که امروز می‌جویند
نان ، شر*اب ، عشق و خشم
در تو پر می‌شوم
زیرا تو جامی هستی
در انتظار هدیه‌های زندگی من

شب را با تو سر کرده‌ام
تمامی شب را
زمانی که زمین تاریک می‌شود
با زندگانش و مردگانش
و چون بیدار می‌شوم ناگهان
در میان سایه‌ها
بازویم بر کمرگاه‌ات حلقه می‌شود
نه شب ، نه خواب
توانسته جدای‌مان سازد

شب را با تو سر کرده‌ام
و چون بیدار می‌شوم ، دهان تو
از رؤیاهایت سر می‌کشد
تا طعم زمین
آب دریا ، خزه دریائی
و ژرفنای زندگی تو را به من بخشد
و بو*سه‌ات را می‌ستانم
نم سپیده‌دمان بر آن
گوئی از دریای پیرامون من
سر بر کرده است

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

عشق من

10401359_10203885017631609_2362994457305192372_n2.jpg


عشق من
درآنجا چیزی جز سایه نیست
جاییکه من وتو
دررویایمان
دستادست هم گام برخواهیم داشت
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

من شاهینم ، بر فراز تو



من شاهینم ، بر فراز تو
آنگاه که گام بر می داری
به پرواز در می آیم و به ناگاه
به چرخ بادی
پر و پنجه گشوده بر تو فرود می آیم و می ربایمت
در گردبادی صفیرکش و سرد
و تو را به برج برفی خود
به آشیانه تاریکم می برم
تا در آن تنها سر کنی
و تو خود را با پرها می پوشانی
و به پرواز در می آیی بر فراز جهان
جهانی بی جنبشی در بلندی ها
شاهین ماده
بیا بر این شکار سرخ فرود آییم
بیا زندگی را از هم بدریم
که چنین پر تاب و تب می گذرد
و آنگاه بال به بال
پروازی وحشی را اوج بگیریم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,144
21,232
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

آه ای عشقِ بزرگ

3508.jpg


انتظار نداشته باش حال که می روم
پشت سر را نگاه کنم
با آنچه برایت جا گذاشته ام بمان
با آن عکس حزن انگیزِ من قدم بزن

بر این جاده بمان
شب برای تو نزول کرده
شاید سپیده دم
یکدیگر را بازیافتیم
آه ای عشقِ بزرگ
ای مع*شوقه ی کوچک

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا