تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار پابلو نرودا | شاعر شیلی

مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور



دوستت دارم بی آنکه بدانم چطور
کجا ، یا چه وقت ؟

چه آسان دوستت دارم
بی هیچ غرور یا دشواری
تو را اینگونه دوست دارم
چون طریقی دیگر برایش نمی دانم

آن چنان به هم نزدیکیم که دست های تو بر گردنم
گوئی دست های من است
و آن طور در هم تنیده ایم که
وقتی چشمانت را می بندی
من به خواب می روم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

آه عشق سترگ



تمامی عشقم را
در جامی به فراخی زمین
تمامی عشقم را
با خارها و ستاره‌ها
نثار تو کردم
اما تو با پاهای کوچک ، پاشنه‌هایی چرکین
بر آتش آن گام نهادی
و آن را خاموش کردی

آه عشق سترگ ، مع*شوق خُرد من
در پیکارم از پای ننشستم
در ره سپردن به سوی زندگی
به سوی صلح ، به سوی نان برای همه
لحظه‌ئی درنگ نکردم
اما تو را در بازوانم بلند کردم
و بر بو*سه‌هایم دوختم
و چنان در تو نگریستم
که دیگر هیچ انسانی در دیگری نخواهد نگریست

آه عشق سترگ ، مع*شوق خُرد من
تو توان مرا نسنجیدی
توان مردی را که برای تو
خون ، گندم و آب را کنار گذاشت
تو ، او را اشتباه کردی
با پشه خردی که بر دامنت افتاد

آه عشق سترگ ، مع*شوق خُرد من
گمان مبر
که چشمانم در پی تو خواهند بود
آنگاه که در دوردست‌هایم
بمان ، با آنچه برایت جا گذاشتم
بگذر ، با عکس اندوه‌زده من در دستانت
من همچنان پیش خواهم رفت
در دل تاریکی‌ها جاده‌های فراخ خواهم ساخت
زمین را نرم خواهم کرد
و ستاره را نثار گام آن‌هائی خواهم کرد
که از راه میرسند

در جاده بمان
شب برای تو فرا رسیده است
شاید در سپیده دم
همدیگر را باز یابیم
آه عشق سترگ ، مع*شوق خرد من

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

پنج معیـار برگزیده

4545-1.jpg


می خواهم چشمـانم را ببنـدم
تنــها پنج چیز آرزو کنم
پنج معیـار برگزیده
نخست ، عشق جاودانه
دوم ، دیدار پاییـز
نمی توانم به بودن ادامه بدهم
بی برگ هایی که می رقصند و
بر خاک فرو می افتند

سوم ، زمستـان پُر هیبت
بارانی که دوست می داشتم
نوازش آتش
در سرمـای خشن

چهارم ، تابستــان
که چون هنـدوانه های فربـه است
و پنجم ، چشمـانِ تو
ماتیــلدا عشق گرانمایه ی من
بدون چشمـانت نخواهم خفت
جز در نگـاهت ، وجود نخواهم داشت
به خاطر تو در بهار دست می برم
تا با چشمــانت در پی من آیی
دوستان
تمامی آرزوی من همین است
کمی بیش از هیچ ، نزدیک به همه چیز

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

مرا ببوس یک بار دیگر ، عشق من

20110718121522293_n00022649_b.jpg


زندگی در میانه جنگ تو را برگزید
تا عشق یک سرباز شوی
با پیراهن ابریشمی محقرانه‌ات
با ناخن‌های رنگین و جواهرانه‌ات
تو برگزیده شدی تا از میان آتش بگذری

بیا آواره من
بیا و از روی سینه‌ام
شبنم سرخ را سرکش

نمی‌خواستی بدانی کجا میروی
تو شریک رق*ص بودی
بی همرقصانی ، بی سرزمینی
و اینک گام میزنی در کنار من
و میبینی که زندگی با من پیش می‌رود
و مرگ پشت سر ما خوابیده است

اینک تو نمی‌توانی برقصی
با پیراهن ابریشمی‌ات در تالار رق*ص
ناگزیر از رفتن به روی خارها
و جا گذاشتن قطرات خون

مرا ببوس یک بار دیگر ، عشق من
تفنگت را پاک کن ، رفیق من

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

آه ای عشق من

%D9%86%D8%B1.jpg


می خواهم یک چیزی را بدانی
این را بدانی که
اگر به ماه بلورین
به شاخه قرمز پاییز تدریجی در پنجره
بنگرم
و اگر در کنار آتش
خاکستر دست نخورده
و تن پرچروک هیزم را لم*س کنم
هرچیزی مرا به سوی تو می آورد
همچنانکه هر چیزی که وجود دارد
بوهای خوش ، نور ، فلزات
قایقهای کوچکی هستند
که بادبان برافراشته اند به سوی جزیره های تو
که در انتظار منند

اکنون اگر اندک اندک دوستم نداشته باشی
من نیزدوستت نخواهم داشت اندک اندک

اگر ناگهان مرا فراموش کردی
در جستجوی من نباش
زیرا پیش از آن تو را فراموش کرده ام

اگر طولانی و دیوانه بپنداری
توفان علامتهایی که از زندگیم می گذرند
و تصمیم بگیری ترکم کنی
در ساحل قلبم
جایی که ریشه هایم آنجاست
یادت باشد
که یک روزی
ساعتی
من ریشه ها وشاخه هایم را برخواهم داشت
و رهسپار خواهم شد به سوی سرزمینی دیگر

اما اگر روزی
ساعتی
احساس کردی
که شیرینی سختت را
سرنوشت برای من مقدر کرده
اگر روزی گلی از لبانت بروید
در جستجوی من

آه ای عشق من ای از آن من
در من همه شعله ها تکرار می شود
در من نه چیزی خاموش شده نه چیزی فراموش شده
عشق من از عشق تو زندگی می گیرد
محبوبم
و در دستانت خواهد بود
تا روزی که زنده ای
بی آنکه از عشق توجدا شود

پابلو نرودا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

زیباترینم

en830.jpg


زیباترینم
زندگی ، آسمان ، دانه ای که ل*ب می گشاید در زمین
و بیدهای مجنون م*ست همه چیز ما را می شناسند
عشق ما در این تپه ی زیبا در باد ، در شب و در زمین به دنیا آمد
و از این روست که خاک رس و گل های زیبا و درختان نام تو را می دانند
ما تنها این را نمی دانستیم
با هم روییدیم ، با گلها روییدیم
و از این روست که چون از کنار گلها می گذریم نام تو بر گلبرگ هاست
بر گل سرخی که به روی سنگی روییده
و نام من در ساقه های گل هاست
همه این را می دانند ، ما رازی نداریم
با هم روییدیم بی آن که خود بدانیم

ما برای زمستان چیزی را عوض نکردیم
آنگاه که باد به زمزمه ی نام تو پرداخت
همان گونه که امروز در تمامی ساعت ها آن را تکرار می کند
زمانی که برگ ها نمی دانستند تو نیز برگی هستی
آنگاه که ریشه ها نمی دانستند تو در جستو جوی منی در سینه ام
بهار آسمان را به ما هدیه می کند و زمین تاریک نام ماست
عشق ما به تمامی زمان و زمین تعلق دارد
ما منتظر خواهیم شد
عاشق همدیگر
با دستانی که در دست یکدیگر می فشاریم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

درود بر دست های تو باد

NerudaPablo.jpg


درود بر دست های تو باد
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپیدی شان آوازم
و بو*سه هاشان حیات من است

پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد

امروز در رگ هایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف
ساده
و ابدی

پابلو نرود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

مجال ستایش موهایت ندارم

46232_635405189852972500_l.jpg


مجال ستایش موهایت ندارم
باید برای تک تک آن نغمه ها سر دهم
دیگر عاشقان تو را به چشم دیگر می طلبند اما
تنها آرزوی من آرایش موهای توست

تو و من ، چون سنگِ مزار فرو می افتیم
و این گونه ، عشق نافرجام ما
چون هستی جاویدانِ خاک ، پایاست

دوست می دارم آن وجب خاکی که تو هستی
من که در مراتع سبز افلاک
ستاره ای ندارم ، این تکرار توست
تو ، تکثیر دنیای من

در چشمان درشت تو نوری است
که از سیارات مغلوب به من می تابد
بر پوست تو ، بغض راه هایی می تپد
هم مسیر شهاب و تندر باران
منحنی کمرت قرص مهتاب من شد
و خورشید ، حلاوت دهان ژرف تو
نور سوزان و عسل سایه ها
من در خفا ، میان سایه و روح دوستت دارم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

آغاز را با بو*سه ای که طولانی ترین راه هاست

neroda_9401_1.jpg


آغاز را با بو*سه ای که طولانی ترین راه هاست
در می نوردیم
با بو*سه ای
از من ، تا تو
ای عشق من
در آمیخته از ساقه ها تا ریشه هامان
در پیوند یکی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و این چنین
من و تو و عشق
هر سه با همیم
تا بتوانیم هر سه با هم باشیم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد

ما دردهایمان را حمل کردیم
چونان سنگی بیشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستیم
چونان دو کشتی
به آغو*ش خلیجی خاموش
در فصلی که گل میخک شکوفه می داد در زمین
جدامان کردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست که ما چقدر همدیگر را دوست می داریم

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,154
21,243
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

اکنون بیا با هم آرزو کنیم

IMAGE635010505949290906.jpg


اگر عشق
تنها اگر عشق
طعم خود را دوباره در من منتشر کند
بی بهاری که تو باشی
حتی لحظه ای ادامه نخواهم داد
منی که تا دست هایم را به اندوه فروختم

آه عشق من
اکنون مرا با بو*سه هایت ترک کن
و با گیسوانت تمامی درها را ببند
برای دستانت
گلی
و برای احساس عاشقانه ات
گندمی خواهم چید

تنها ، فراموشم مکن
اگر شبی گریان از خواب برخاستم
چرا که هنوز در رویای کودکی ام غوطه می خورم
عشق من
در آنجا چیزی جز سایه نیست
جایی که من و تو
در رویایمان
دستادست هم گام برخواهیم داشت
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان

پابلو نرودا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا