تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

بیوگرافی فردوسی| شاعر برجسته ایرانی

Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
اثرگذاری فردوسی بر ادبیات ایران و جهان

فردوسی در شاهنامه فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده که این همان ادامهٔ فرهنگی از حدود دو، سه‌هزار سال پیش تاکنون است و این پیوند وامدار فردوسی است. در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی به‌سختی می‌توانست رشد یابد و در نبودِ فردوسی، کسانی چون خیام و مولوی و حافظ نیز نمی‌توانستند اندیشهٔ خویش را بپرورانند و چنین ببالند.

نزدیک به همهٔ آثار حماسی پس از فردوسی در ادب پارسی، زیر نفوذ شاهنامه هستند. شاید بتوان گمان کرد که حماسه‌سرایان سده‌های پنجم و ششم ه‍.ق زیر نفوذ آثار پیش از فردوسی نیز بوده‌اند. همان‌گونه‌که دربارهٔ فردوسی چنین پنداشته می‌شود.[۱۸۱][۱۸۲] در انواع ادبی فارسی اثرگذاری‌های گونه‌گون شاهنامه را می‌توان دید. از راه نمونه، درظاهر سنایی نخستین کسی‌ست که در زمینهٔ گونهٔ عرفانی شعر غنایی، از قهرمانان و داستان‌های شاهنامه برای بیان مفاهیم حکمی و عرفانی بهره برده و پس از او این‌گونه بهره از شاهنامه در نظم و نثر گسترده شده‌است. همین‌گونه، در قلمرو دیگر این نوع ادبی، یعنی شعر عاشقانه هرچند پراکنده اما می‌توان نمونه‌هایی بیان کرد. از راه نمونه در شعر سعدی و قاآنی چنین بیت‌هایی به‌چشم می‌خورد. بسیاری از سرایندگان شعر غنایی فارسی نیز زیر نفوذ شاهنامه هستند. قَطرانِ تبریزی، ناصرخسرو، اَزرقی هِرَوی، مسعود سعد سلمان، عثمان مختاری غزنوی، سنایی غزنوی، اَنوَری، سوزنی سمرقندی، امیر مُعِزّی نیشابوری، خاقانی، مولوی، امامی هروی، سعدی، اوحدی مراغه‌ای، ابن یمین، عبید زاکانی، حافظ، جامی و بسیاری دیگر از شاهنامه بهره بردند. در بازگشت ادبی در کنار رویکرد به سبک شاعرانی چون سعدی و حافظ و توجه به شعر شاعرانی چون عنصری و فرخی و منوچهری، فردوسی و شاهنامهٔ او نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت. نمونهٔ آن، شَهَنْشاه‌نامهٔ فتح‌علی صبا است که به تقلید از شاهنامه و دربارهٔ لشکرکشی‌های فتحعلی‌شاه سروده شده‌است. توجه به شاهنامه، هم‌زمان با ملی‌گرایی نوین پس از انقلاب مشروطه و برگزاری هزارهٔ فردوسی در سال ۱۳۱۳ و توجه خاورشناسان به شاهنامه فزونی یافت. نمایش‌نامه‌های بسیاری برپایهٔ داستان‌های شاهنامه نوشته شده‌اند. شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، محمدتقی بهار، محمدحسین شهریار، حسین مسرور و نوپردازانی مانند فریدون مشیری و مهدی اخوان ثالث و بسیاری دیگر در سروده‌های خویش از فردوسی و شاهنامه اثر گرفته‌اند.

افزون بر اثرگذاری فردوسی در ادب پارسی، برگردان‌ها، پژوهش‌ها و چاپ‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه در سراسر گیتی انجام شده‌است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه گردآوریِ ایرج افشار — که نوشته‌ها دربارهٔ فردوسی و شاهنامه از آغاز تا سال ۱۳۸۵ را دربرمی‌گیرد — با به‌شمارآوردن سروده‌های منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، ۵۹۴۲ شماره نوشتار، گفتار، فصل، کتاب منفرد و مجموعهٔ مستقل، ترجمه و منقول‌ها، نسخه‌های دست‌نویس تاریخ‌دار و بی‌تاریخ و گزیده و منثور، چاپ‌های متن شاهنامه و خلاصه‌های آن، یک یا چند داستان از آن، آثاری که برپایهٔ شاهنامه گردآوری شده‌اند، نمایش‌نامه‌ها برپایهٔ آن و چاپ‌های یوسف و زلیخا در این سال‌ها به‌دست آمده‌است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
دیدگاه مخالفان و موافقان و منتقدان دربارهٔ فردوسی و شاهنامه

220px-Ferdowsi_Square_%28Tehran%29.jpg

تندیس فردوسی در میدان فردوسی تهران



دربارهٔ گسترهٔ نفوذ شاهنامه در دو سده پس از مرگ فردوسی، دیدگاه‌های متفاوتی بیان شده‌است. ریاحی بر این باور است که در همان سال‌های آغازین پس از مرگ فردوسی ناسازگاری با شاهنامه آغاز شد که از دید وی بیشتر به‌سبب سیاست‌های ایران‌ستیزانهٔ دربار عباسیان و مدارس نظامیّه پدید آمد. او می‌گوید نویسندگانی مانند عبدالجلیل رازی قزوینی، نویسندهٔ کتاب اَلنَّقض — که شیعه بوده‌است — شاهنامه را «ستایش گَبرَکان» دانسته‌اند و هم‌چنین عطار نیشابوری خواندن آن را «بدعت و ضلالت». سرایندگان دیگری نیز از فرخی سیستانی و معزی نیشابوری گرفته تا انوری فردوسی را سرزنش کرده‌اند. ریاحی می‌گوید گمان می‌رود که اینان برای خشنودسازی سردمداران ایران‌ستیزی که از شاهنامهٔ فردوسی دلِ خوشی نداشته‌اند، شاهنامه را دروغ، پر از کاستی، یا بی‌ارزش دانسته‌اند. بنا بر باور ریاحی، تا دو سده پس از فردوسی، — با آن‌که در برخی گزارش‌ها و کتاب‌ها از او یاد شده — بااین‌همه، در کتاب‌های تاریخ و بزرگان ادب که به‌دستور فرمانروایان و بزرگانِ زمانه و همساز با پسندِ دیوانیان و اهلِ مدرسه گردآوری می‌شده‌است، نامی از فردوسی نیست، و ازهمین‌رو در کتاب‌هایی چون تاریخ یَمینی، زَیْن‌ُالْاَخبار، تاریخ بیهقی، یتیمةُالدّهر و اَنسابِ سَمْعانی نامی و نشانه‌ای از بزرگ‌ترین شاعر آن روزگار و رویدادهای زندگی او نیست. او ادامه می‌دهد بااین‌حال، در سرزمین‌های دورتر از بغداد که خلافت عباسی بر آن‌ها چیرگی کمتری داشت، از شبه‌قارهٔ هند گرفته تا سیستان، آذربایجان، اَران، و آسیای صغیر، نویسندگان و شاعرانی از فردوسی یاد کرده‌اند یا او را ستوده‌اند. برای نمونه نظامی عروضی در میانه‌های سدهٔ ششم ه‍.ق نخستین زندگی‌نامه از فردوسی را در چهارمقاله نوشت. در نزدیکی سال ۶۲۰ ه‍.ق نیز بخشی از شاهنامه در شام به‌دست بُنداری اصفهانی به عربی برگردانده‌شد. یا سعدی به نیکی و بزرگی از فردوسی، یاد می‌کند و بارها از نام قهرمانان کتاب شاهنامه در آثار خود نام برده‌است و حتی بیتی از شاهنامه را در کتاب بوستان واژه‌به‌واژه آورده که در اصطلاح ادبی به این کار «تضمین» می‌گویند:



چه خوش گفت فردوسی پاکزاد

که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است
[


در نقد این رویکرد، کِلود کائِن می‌گوید ملی‌گرایی نوین می‌کوشد تا عرب و ایرانی را دشمن یکدیگر معرفی کند. اما باید از زیاده‌روی ازهرسوی پرهیز کرد. حتی ادعای ابراز مخالفت ایرانیان در چارچوب پذیرشِ مذهب تشیع، درست نیست. چراکه تسنن، مذهبِ بیشترِ مردم در آن روزگار بوده‌است.

اما خالقی مطلق می‌گوید همهٔ نشانه‌ها بر تحریمِ شاهنامه در قلمرو غزنویان راهنمایی دارند، اما در بیرون از آن گستره، به‌شتاب نامدار گشت؛ و داستانی را بیان می‌کند که نظامی عروضی از امیر معزی آورده و او از امیر عبدالرّزّاق شنیده که وزیر محمود در راه بازگشت از هند، بیتی از شاهنامه خوانده و محمود از آن به شور آمده‌است. خالقی مطلق می‌گوید درصورت درستی این بیت، این کهن‌ترین یادکرد از شاهنامه است، اما گمان درستی این خبر چندان نیست، به‌ویژه این‌که در شاهنامه نشانه‌ای از این بیت نیست. سپس خالقی مطلق داستان رویارویی محمود و مَجدُالدُّولهٔ دِیلَمی در سال ۴۲۰ ه‍.ق و سرزنش‌شدن مجدالدوله از سوی محمود برای خواندن شاهنامه را از کتاب الکامل ابن اثیر می‌آورد و می‌گوید اگر این گزارش نیز درست باشد، باز روشن نیست به کدام شاهنامه اشاره دارد. اما نشان‌دهندهٔ آیین شاهنامه‌خوانی در میان فرمانروایان است که با دیگر نشانه‌ها درست پنداشته می‌شود. به گزارش اسدی طوسی در دربار ابودُلَف شِیبانی در نخجوان، شاهنامه‌خوانی انجام می‌شد. هم‌چنین سرایندهٔ علی‌نامه از شاهنامه نام برده‌است. نظامی عروضی از خواندن بیت‌های ستایش محمود در شاهنامه از سوی علاءالدین غوری هنگام فتح غزنه در سال ۵۴۵ ه‍.ق می‌گوید. خالقی مطلق می‌گوید بدون این گزارش‌ها و گزارش‌های دیگر، با نگرش به اشاره‌های سرایندگان به بیت‌های شاهنامه، می‌توان دریافت که شاهنامه در سدهٔ پنجم ه‍.ق به‌شتاب پس از سرایش در سراسر ایران نامور گشت و این نامداری از مرزهای ایران فراتر رفت. نمونهٔ آن، نوشتن یک رباعی و بیتی از شاهنامه از سوی بازرگانی ایرانی به درخواست راهبی بودایی ژاپنی و دیگر سخن ضیاءُالدّین بن اَثیر در کتابش دربارهٔ شاهنامه است که آن را رساترین اثر در زبان پارسی می‌داند.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
نقد فردوسی و شاهنامه

صلاح‌الدّین صَفَدی (وفات ۷۶۴ ه‍.ق) در کتاب نُصرَةُ الثّائِر عَلَی الْمَثَلِ السّائِر در پاسخ و ردّ سخنان ضیاءالدین بن اثیر دربارهٔ فردوسی و شاهنامه بر این باور است که ابن اثیر در کتاب خود به شعوبیان گرایش داشته‌است. او می‌گوید در میان عرب‌زبانان هم کسانی هستند که کتاب‌های سنگین و سترگی را به نظم درآورده‌باشند. او بر این باور است که جَیِّد شعر پارسی برابر با جیّد شعر عربی نیست. محمد شبانکاره‌ای در مَجمَع‌ُالْاَنساب (۷۳۸ ه‍.ق) در بیان داستانی از محمود، فردوسی را «جامع علوم عقلی و نقلی» می‌داند اما از او بدگویی هم می‌کند و او را به‌خاطر شیعه بودن سرزنش می‌نماید و این را یکی از دو دلیلی برمی‌شمارد که سلطان محمود نسبت به فردوسی دیدگاهی خوش نداشت آشوب هندی (وفات ۱۱۹۹ ه‍.ق) در مثنوی فتوحات شامِ خویش، و به‌خاطر قومیت‌گرایی به فردوسی و شاهنامه دشنام فراوان داده‌است.

به باور خالقی مطلق فردوسی و شاهنامه را دشمنانی نیز بوده‌است. او کنایه‌ها و نیش‌های سرایندگانِ درباریِ محمود یا کسانی چون امیر معزی را جدی نمی‌پندارد و آن را بیشتر برای خوشامد ستودگان و پرمایه شدن بخشش آنان می‌داند. خالقی مطلق دشمنان راستین فردوسی و شاهنامه را برخی از فقیهان چون مُذَکِّر کُرَّکانی یا دشمنان زبان پارسی مانند احمد بن حسن میمندی می‌شمارد؛ یا محمد شبانکاره‌ای — که شرحش رفت — یا سرایندگانی چون سرایندهٔ یوسف و زلیخا و ربیع سرایندهٔ علی‌نامه، که با آن‌که خود از شاهنامه بهره برده‌اند، به‌خاطر سرایش داستان‌های کهن ایرانی بر فردوسی خرده گرفته‌اند. اما خالقی مطلق زشت‌ترین این ستیزه‌ها را از سوی دو تن از شاعران می‌داند: نخست بدگویی‌های آشوب هندی و دیگری شاعری در روزگار کنونی و سخن نویسندهٔ خُلاصَةُالْاَفکار در پاسخ آشوب هندی را برای هردو روا می‌داند: «جرأت قبیح و وقاحت صریح».

اما در میان خاورشناسان، ادوارد بِراوْن با فردوسی و شاهنامه میانهٔ خوبی نداشت. او می‌گوید در نامداری فردوسی و شاهنامهٔ او تردیدی نیست، اما بر این باور است که شاهنامه حتی یک لحظه توان برابری با مُعَلَّقاتِ عربی را ندارد. او شاهنامه را در برابر سروده‌های حِکْمی و غنایی فارسی، تهی از زیبایی و ذوق هنری می‌داند. براون می‌گوید شاهنامه دارای وزنی یکنواخت است. او تشبیه‌های شاهنامه را یکنواخت و یکسان می‌داند و بر این باور است که شاهنامه چنان‌که باید در ترجمه نمی‌گنجد و شکوه آن در ترجمه از بین می‌رود. او غرور ملی ایرانیان را نیرومندترین دلیل در دوست‌داشتن شاهنامه در میان ایرانیان می‌داند و سه دلیل را برای ستودن شاهنامه از سوی خاورشناسان بیان می‌کند: نخست از دیدگاه پژوهش‌های لغوی، دوم از دید ستایش آثار نژاد آریایی در برابر نژاد سامی از سوی روح هِلِنیستی، و سوم این‌که داستان‌های شاهنامه از دید دانش اساطیری و افسانه‌های ملی جالب‌توجه است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
فردوسی‌پژوهی

جلال خالقی مطلق، بازنگرانه‌ترین ویرایش شاهنامه را همراه با پژوهش‌ها و یادداشت‌های فراوان پدیدآورده‌است و به‌گفتهٔ برخی بهترین ویرایش از شاهنامه است. شاهنامهٔ ویراستهٔ جلال خالقی مطلق در ۸ جلد زیر نظر احسان یارشاطر در نیویورک به‌چاپ رسیده‌است. در سده‌های نزدیک پژوهش‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه انجام گرفته‌است. سیدحسن تقی‌زاده، ملک‌الشعرا بهار، محمد قزوینی، مجتبی مینوی، محمدامین ریاحی، محمدعلی اسلامی ندوشن و شاهرخ مِسکوب از شناخته‌ترین پژوهشگران ایرانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه هستند.

همه ساله نشست‌های گوناگونی در زمینه فردوسی‌پژوهی و شاهنامه‌پژوهی در ایران و جهان برگزار شده و می‌شود. از آن دسته نشست فردوسی‌پژوهی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با همکاری سرای اهل قلم و بنیاد فردوسی[۲۰۶] و برگزاری نشست عصری با فردوسی در ایتالیا[۲۰۷] را می‌توان نام برد.

برخی از کتاب‌هایی که در این زمینه چاپ شده‌اند عبارتند از: نامهٔ باستان (در ۹ جلد) نوشتهٔ جلال‌الدّین کَزّازی، تصحیح شاهنامه به‌کوشش جلال خالقی مطلق و با همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی، تصحیح جلد هفتم نسخهٔ فلورانس شاهنامه به‌کوشش عزیزالله جُوِینی، ویرایش شاهنامه به‌کوشش فریدون جُنِیدی (دورهٔ پنج جلدی)، حماسه در رمز و راز ملی نوشته محمد مختاری، کتابشناسی فردوسی و شاهنامه؛ از آغاز نوشته‌های پژوهشی تا سال ۱۳۸۵ نوشته ایرج افشار.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
جایگاه جهانی فردوسی

نام و آوازهٔ فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شده‌است. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبان‌های زنده جهان برگردانده شده‌است.

تندیس‌های فردوسی

تندیس‌های زیادی از فردوسی ساخته شده که از میان آن‌ها می‌توان از تندیس فردوسی اثر ابوالحسن صِدّیقی در میدان فردوسی تهران نام برد که در پنجم مهرماه ۱۳۵۰ در تهران پرده‌برداری شد. تندیس‌های دیگری از همین هنرمند در کنار آرامگاه فردوسی در طوس و در کنار میدان فردوسی رم ایتالیا جای دارد. تندیس‌های دیگر: تندیس فردوسی دانشگاه فردوسی مشهد، تندیس اهدایی از سوی پارسیان هند در دانشگاه تهران، تندیس رخش در سیستان و تندیس دوشنبه در تاجیکستان.

بزرگ‌داشت و گرامی‌داشت فردوسی


220px-Ferdowsi_millenary_congress.jpg

شرکت‌کنندگان در کنگرهٔ هزارهٔ فردوسی در مقابل تالار دارُالْفُنون، تهران

هزارهٔ فردوسی یا جشن هزارهٔ فردوسی، مجموعهٔ آیین‌هایی بود که به‌مناسبت هزارمین سال زایش فردوسی در سال ۱۳۱۳ در تهران، طوس و دیگر شهرهای ایران برگزار شد. در کنگرهٔ هزارهٔ فردوسی که نخستین گردهمایی بزرگ علمی در ایران بود، ۴۰ تن از ایران‌شناسان برجسته از ۱۷ کشور و ۴۰ تن از دانشمندان و ادیبان ایرانی شرکت داشتند. به‌مدت ۵ روز از ۱۲ تا ۱۶ مهر ۱۳۱۳ سخنرانی‌هایی در تالار دارالفنون در تهران ایراد شد و برخی از آن‌ها در کتاب هزارهٔ فردوسی به‌چاپ رسید. جشن هزارهٔ فردوسی به سال ۱۳۱۳ یکی از رویدادهای مهم فرهنگی سده، و مهم‌ترین کنگرهٔ علمی بود که در ایران معاصر برگزار شد.

هم‌زمان با کنگرهٔ هزارهٔ فردوسی در بیشتر شهرهای ایران نیز مراسمی برگزار شد، و در آن‌ها سخنرانی‌هایی ایراد شد، و شعرهایی خوانده شد و نمایش‌هایی از داستان‌های شاهنامه اجرا گردید. در شهرهای گوناگون، خیابان‌ها و دبستان‌ها و دبیرستان‌هایی به نام فردوسی نام‌گذاری شد. پس از پایان کنگرهٔ هزارهٔ فردوسی، شرکت‌کنندگان کنگره به مشهد سفر کردند، و بنای آرامگاه فردوسی در طوس که ساخت آن از هشت سال پیش از آن آغاز شده‌بود، با حضور رضاشاه افتتاح شد. در خارج از ایران نیز در پاریس، لندن، رم، مسکو، برلین و برخی از دیگر شهرهای اروپا و آسیا با تشکیل جلسه‌های سخنرانی مراسم بزرگ‌داشت فردوسی اجرا شد. برگزاری آیین‌های هزارهٔ فردوسی، سرآغاز تحقیقات گستردهٔ شاهنامه‌شناسی در ایران و جهان شد. افزون بر نوشتارهای روزنامه‌ها، در ایران دو دورهٔ متن شاهنامه به‌سرمایهٔ کتابفروشی‌های خاور و بِرُوخیم به‌چاپ رسید. مجلهٔ ادبی مهر شماره‌های مهر و آبان ۱۳۱۳ خود را یکجا به نام فردوسی‌نامهٔ مهر شامل نوشتارهایی دربارهٔ شاهنامه و فردوسی منتشر کرد. مجلهٔ باختر در اصفهان نیز شماره‌ای ویژهٔ فردوسی انتشار داد.

به‌پیشنهاد بنیاد شاهنامهٔ فردوسی بنا بود در سال ۱۳۵۹ آیین‌های جهانی هزارهٔ شاهنامه به‌مناسبت هزارمین سال آغاز سرایش آن برگزار شود که با چند سال تأخیر برگزار شد. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگ‌داشت فردوسی نام‌گذاری شده‌است. هر سال در این روز و در هفتهٔ پایانی اردیبهشت ماه، آیین‌های بزرگ‌داشت فردوسی و شاهنامه و سخنرانی پیرامون آن‌ها در دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی در تهران، مشهد و برخی دیگر از شهرهای ایران و جهان برگزار می‌شود. از دیگر کارها، ضرب مدالِ فردوسی به‌مناسبت هزارهٔ فردوسی در سال ۱۳۱۳، چاپ تمبر در نخستین جشن طوس در سال ۱۳۵۴ و طراحی قلمِ فردوسی هم‌زمان با هزارهٔ پایان سرایش شاهنامه در سال ۱۳۸۹ است.






 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
راه‌اندازی نهادهایی به نام فردوسی


220px-Shahnameh_%26_unesco.jpg

هزارهٔ جهانی شاهنامه در یونسکو - ۲۰۰۹

نخستین نهاد رسمی که در ایران برای پژوهش‌های مرتبط با شاهنامه‌پژوهی راه‌اندازی شد، بنیاد شاهنامهٔ فردوسی بود. این مؤسسهٔ پژوهشی، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در دوران محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۰ راه‌اندازی شد. پس از انقلاب ایران، در سال ۱۳۵۷ بنیاد شاهنامهٔ فردوسی با یازده مؤسسهٔ فرهنگی دیگر در «مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی» وابسته به وزارت علوم و آموزش عالی ادغام شد که نام کنونی آن «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» شده‌است.

دیگر نهادی که در این زمینه مشغول به کار است، بنیاد فردوسی است. این بنیاد، یک سازمان مردم‌نهاد است که در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۴ با مجوز رسمی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ایران بنیان‌گذاری شده‌است. این بنیاد دارای دو دفتر در شهرهای تهران و مشهد است. از دستاوردهای این بنیاد، ثبت هزارهٔ پایان سرایش شاهنامه در فهرست مفاخر و رویدادهای علمی، فرهنگی و هنری سال ۲۰۱۱ – ۲۰۱۰ م سازمان یونسکو است. این رویداد نخستین ثبت برپایهٔ سال خورشیدی در سازمان یونسکو است. پیشنهاد بنیاد فردوسی برای ثبت رویداد هزارهٔ سرایش شاهنامه در سی و پنجمین کنفرانس عمومی یونسکو با اقبال ۱۹۲ کشور عضو این سازمان مواجه شد.

در پاییز سال ۱۳۸۹، در ادامهٔ گسترش مناسبات فرهنگی میان دو کشور ایران و آلبانی و برابر توافقنامهٔ همکاری انجام‌شده میان دو نهاد فرهنگی و آموزشی و برای ادای احترام به «هزاره شاهنامهٔ فردوسی» توسط یونسکو در سال ۲۰۱۰، «مؤسسهٔ مطالعات ایران‌شناسی و زبان فارسی» با نام مؤسسهٔ فردوسی در تیرانا و در سطح دانشگاهی آغاز به کار کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
منبع‌شناسی


220px-Baysonghori_Shahnameh_1.jpg

برگی از شاهنامهٔ بایسنقری

منابع دربارهٔ فردوسی و زندگی او را در چند دسته می‌توان بخش‌بندی کرد:

پیشگفتارهای شاهنامه

نخستین گروه از منابع، مقدمه‌ها یا پیشگفتارهای نسخه‌های دست‌نویس شاهنامه است. در نگاهی کلی، تاکنون چهار پیشگفتار به‌دست آمده که در آغاز دست‌نویس‌های شاهنامه نسخه‌برداری یا چاپ شده‌است. این چهار پیشگفتار برپایهٔ تاریخ به این ترتیب‌اند:

پیشگفتار شاهنامهٔ ابومنصوری

کهن‌ترین این پیشگفتارهاست که به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق و به‌دست ابومنصور مَعمَری وزیر او، به سال ۳۴۶ ه‍.ق گرد آمده‌است. هرچند تدوین این اثر پیش از سرایش شاهنامه است، اما پس از آن در آغاز دست‌نویس‌های کهن شاهنامه آورده شد. اهمیت این پیشگفتار در شناساندن منابع فردوسی برای سرایش شاهنامه و هم‌چنین بی‌اعتبار کردن افسانه‌های پیشگفتارهای پسین است.

پیشگفتار دست‌نویس فلورانس
این دست‌نویس یکی از کهن‌ترین و معتبرترین دستنویس‌های به‌جای‌مانده از شاهنامه است و پیشگفتار آن، دومین از دیدگاه کهن‌بودن است. تاریخ نگارش دست‌نویس دویست سال پس از سرایش شاهنامه به سال ۶۱۴ ه‍.ق است. این دست‌نویس در کتابخانهٔ ملی فلورانس نگه‌داری می‌شود. این نسخه در سال ۱۹۷۷ توسط آنجِلُو پیِه‌مونْتْزه در طی فعالیت‌های پژوهشی و بایگانی کتاب‌های دست‌نویس زبان پارسی در کتابخانه‌های ایتالیا شناسایی شد. این پیشگفتار افتادگی‌های بسیار دارد و آنچه بازمانده‌است کمتر از نیمِ متن کامل پیشگفتار است. متن کامل پیشگفتار در نسخه‌ای نگاشته‌شده در ۹۰۳ ه‍.ق در دسترس است که در موزهٔ طوپقای‌سرا در استانبول نگاه‌داری می‌شود

سومین پیشگفتار کهن شاهنامه
محمد قزوینی این پیشگفتار را «مقدمهٔ اوسط» نامیده که پس از «پیشگفتار شاهنامهٔ ابومنصوری» و پیش از «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» نوشته شده‌است. از این پیشگفتار تنها یک دست‌نویس در ایران هست که اصالت ویژه‌ای ندارد و درهم‌آمیختگی بی‌ساختاری از پیشگفتارهای پیشین و پسین در آن به چشم می‌خورد. اصالت‌نداشتن، برگرفته‌بودن بخش‌های گوناگون از پیشگفتارهای پیشین و دست‌بردن در آن‌ها و نادرستی‌های فراوان در این دست‌نویس، تعیین تاریخ دقیق نگارش آن را خدشه‌دار کرده‌است. اما با نگرش به زبان و شیوهٔ نگارش می‌توان گمان کرد که تازه‌تر از سدهٔ هشتم ه‍.ق نیست.

پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری


آخرین، نامدارترین و مفصل‌ترین این پیشگفتارهاست که به فرمان بایسنقرمیرزا در ۸۲۹ ه‍.ق با بررسی دست‌نویس‌های شاهنامه نسخه‌ای ویرایش شده و این پیشگفتار را بر آن نهادند. در نگاهی کلی، این پیشگفتار دارای افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه است. در این پیشگفتار نیز، سه پیشگفتار پیشین، دیگر منابعی که برخی از آن‌ها از میان رفته و گفته‌های فردوسی در شاهنامه را گرد آورده و آن‌ها را به‌هم پیوند و چون داستان‌نویسی زبردست آن را پروبال داده‌اند. بیشتر مطالب کتاب‌های مُجمَل فصیحی، رُوضَةُالصَّفا، حَبیب‌ُالسّیَر، بَدایِع‌ُالْوَقایِع، مَجالِس‌ُالْمُؤمِنین، عَرَفات‌ُالْعاشِقین، مَجمَع‌ُالْفُصَحاء و دیگر تذکره‌ها از «پیشگفتار بایسنقری» گرفته شده‌است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
کتاب‌های تاریخ

کتاب‌های تاریخ را نیز به دو گونه می‌توان دسته‌بندی کرد: نخست کتاب‌هایی دربارهٔ تاریخ سامانیان و غزنویان، و دوم کتاب‌هایی که دربارهٔ خود فردوسی و شاهنامه دانسته‌هایی را بیان می‌کند.

دربارهٔ تاریخ سامانیان و غزنویان

  • تاریخ‌های عمومی
مُرُوج‌ُالذَّهَب (بازنگری ۳۳۶ ه‍.ق) علی بن حسین مسعودی (وفات ۳۴۶ ه‍.ق) به‌گونه‌ای دانشنامه‌ای تاریخی دربارهٔ جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، رویدادها، دودمان‌ها و گاه‌شماری است. گذشته از جنبهٔ ادبی، نگرشی ویژه به جنبه‌های فلسفی و اخلاقی تاریخ و دانسته‌های ارزشمندی از روزگار سامانی دارد. تاریخُ سَنی مُلوکُ الارضِ و الْاَنبیاء حمزه اصفهانی (وفات ۳۶۰ ه‍.ق) از آغاز فرمانروایی سامانیان تا روزگار عبدالملک یکم را دربرمی‌گیرد؛ اخبار حکمرانان خراسان و طبرستان را گزارش و تاریخ تطبیقی بسیار خوبی را میان ملت‌های گوناگون ارائه می‌کند. اَلتّاریخُ فی اخبارِ وُلاةِ خراسان ابوعلی سَلّامی (وفات ۳۵۰ ه‍.ق) یکی از تاریخ‌های بنامی است که در روزگار سامانی به عربی در خاور ایران نوشته شده، اما شوربختانه از میان رفته‌است. گَرْدیزی از این کتاب در زین‌الاخبار بهره برده‌است. به‌درستی روشن نیست این کتاب اثری جداگانه یا عنوانی دیگر برای آثار مشابه بوده‌است.تاریخ بلعمی ابوعلی بلعمی (وفات ۳۶۳ ه‍.ق) که خلاصه‌ای از تاریخ طبری است، از نظر ادبی و تاریخی ارزش بسیاری دارد. مَفاتیح‌ُالْعُلوم (میان ۳۷۲ تا ۳۷۶ ه‍.ق) ابوعبدالله خوارزمی آگاهی‌های ارزشمندی دربارهٔ دیوان‌سالاری سامانی دارد؛ و نمونهٔ خوبی از روش‌مند و فلسفی بودن اندیشه‌ها دربارهٔ تاریخ است که در آن دوران رواج داشت. آثارُالْباقیه (۳۹۰ یا ۳۹۱ ه‍.ق) بیرونی (وفات پس از ۴۴۲ ه‍.ق) دانسته‌های مفیدی دربارهٔ اوضاع مذهبی روزگار سامانیان و غزنویان و تاریخ تطبیقی فرهنگی و دینی دارد. تَجارِب‌ُالْاُمَم اِبنِ مِسْکَوَیْه (وفات ۴۲۱ ه‍.ق) در بیان مطالب از اسناد بایگانی دولتی نیز بهره برده‌است. برخلاف طبری که رویدادهای نزدیک به روزگار خویش را مختصر آورده، ابن مسکویه رخدادهای روزگار خود را مفصل‌تر گزارش می‌کند. ابن اثیر در الکامل این کتاب را بنیاد کار خود قرار داده، اما نادرستی‌های آن را هم ویرایش کرده‌است. زَیْن‌ُالْاَخبار (۴۴۲ یا ۴۴۳ ه‍.ق) گردیزی آگاهی‌هایی از سامانیان تا روزگار مودود غزنوی دارد؛ و مانند آثارالباقیه سنجش تطبیقی خوبی میان گاه‌شماری‌ها و فرهنگ مردمان بیگانه و غیرمسلمان دارد. مُجَملُ التَّواریخ (پیرامون ۵۲۰ ه‍.ق) از نویسنده‌ای ناشناس دانسته‌های اندک اما سودمند دربارهٔ روزگار سامانی و غزنوی دارد. اَلْمُنتَظَمُ فی تاریخِ الْمُلوکِ والْاُمَم ابن جُوزی (وفات ۵۹۲ ه‍.ق) اطلاعات خوبی از آغاز تا سال ۵۷۴ ه‍.ق و هم‌چنین دربارهٔ سامانیان و غزنویان دارد. این کتاب مطالبی دربارهٔ رویدادها و موضوعات گوناگون دارد که درصورت درستی این گزارش‌ها، برای بررسی اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن روزگار بسیار سودمند است. اَخبارُ الدُّوَلُ الْمُنقَطِعَة ابن ظافِر اَزدی (وفات ۶۱۳ یا ۶۲۳ ه‍.ق) تاریخ جامعی از دودمان‌های فراوان اطراف جهان اسلام به‌دست می‌دهد و آگاهی‌های منحصربه‌فردی دربارهٔ ایران از دودمان‌های قفقازی تا سامانیان دارد. از اَلْکاملُ فِی التّاریخ (پایان‌یافته به رویدادهای سال ۶۲۸ ه‍.ق) ابن اثیر در تاریخ سامانیان بهره بسیاری برده شده‌است. این کتاب دارای گزارش‌هایی مفصل از روزگار سامانیان تا مرگ ابوعلی چَغانی است که به‌گمان بهره‌گرفته از کتاب التاریخ فی اخبار ولاة خراسان است. جَوامِعُ الْحِکایات (پیرامون ۶۳۰ ه‍.ق) محمد عوفی (پیرامون ۶۳۰ ه‍.ق) گذشته از جنبهٔ ادبی، اطلاعات خوبی دربارهٔ تاریخ سامانیان و غزنویان به‌دست می‌دهد؛ و آگاهی‌هایی هم دربارهٔ آموزش دیوان‌سالاری دارد.
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا