تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد رمان اپیزود آخر | شکارچی کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع شکارچی
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 1,881
  • پاسخ ها 47
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
سلام خسته نباشی نسرین عزیز.
رمان اپیزود آخر عالی بود.
خلاصه ومقدمه عالی بودن.
جلد و اسم هم بخوبی باهم هم‌خونی داشتن و بسیار زیبا.
نگارش خوب؛ توصیفات خوب و فضا سازی خیلی خوبی داشت. بشخصه خیلی خوب تونستم با اون ارتباط برقرار کنم‌. واین که از جملات و ادبیات قدیمی استفاده شده قابل تحسینه. واقعا خیلی دوستش داشتم. مشتاقانه منتظر ادامه رمان هستم.
فقط یه نکته این‌جا?(-بابک قبل این‌که ما برسیم، کارش رو ساخته! بچه‌ها یه ربع پیش بهم‌ دادن.) قطعاً بهش ( خبر ) دادن.
ولی خوب خواننده ب این فکر می کنه که چی بهش دادن؟ و می‌تونه چیزای زیادی رو جاش بزاره. خوبه ک اصطلاح بشه
امیدوارم همچنان موفق و پاینده باشی.❤️
زینب عضو تیم کتابخوان ✅
سلام عزیزم. مچکر همچنین
نسترن هستم.
سپاس فراوان بابت حسن نظرتون. بله این ایراد تایپی احتمالا از دستم در رفته حتما اصلاح میکنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
سلام نسترن جان

رمان اپیزود اخر واقعا میگم بی‌نظیر بود
سطح قلمت واقعا عالیه
من از خوندنش لذ*ت بردم?
فضاسازی و شخصیت پردازی خیلی خوب بود طوری که واقعا غرق رمان میشه ادم،
ایدتم از نظرم کلیشه ای نبود?
در کل همه چی عالی✔
قلمت ماندگار ?

@Diva عضو تیم کتابخوان
درود وقتتون بخیر دوست عزیز.
سپاس بسیار بانو، باعث خوشحالیه که رمان باب میلتون هست.
عالی میشد اگر ایرادات رو بیشتر برام اشکار میکردین نظر شما به عنوان منتقد شدیدا سازنده خواهد بود.
 
آخرین ویرایش:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
سلام و خسته نباشید به شما نویسنده‌ی عزیز....
خب در مورد رمانتون نمیشه اصلا ایرادی گرفت همه چیز عالی و خوب در کنار هم چیده شده بود.
فقط تنها چیزی که نمی‌ذاشت با متن ارتباط بگیری نوع لحن بودنش و برای هرکسی خوانا نیست.
قلمت مانا.
Emerald عضو تیم کتاب‌خوانی?
سلام شما هم خسته نباشی گل
خیلی خوشحالم که همچین نظری دارین.
بله از طرفی با جمله دوم نقدتون موافقم، لحن رمان ادبی هست و من سعی کردم با گستردگی دایره لغتام کلیشه رو حتی در سبک بافت هم دور کنم که خب این درک و دریافت جریانات رو برای خوانندهای رمانم کمی دشوار کرده اما چون در ادامه رمان جملات پی در پی تکرار شدن بنظرم اکثریت خوانندگان با بافت خو گرفتن و میتونن روایات رو درک کنن.
همچنان مچکرم و خسته نباشین.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
سلام
نوع نگارش داستانتون قشنگه ، فقد از کلمات پیچیده ادبی خیلی استفاده کردین ، اینو کم کنین.
داستانتون خیلی پیچ در پیچه و این یه فراز و فرود پر شور میخاد، یکم هیجانشو ببرین بالا که خواننده رو مجبور به ادامه دادن به خوندن داستان کنه .
و اینکه در کل جز این دو مورد بقیش اوکی بود خسته نباشید میگم بهتون.
عضو تیم کتابخوان.
سلام وقتتون بخیر
اول از همه مچکرم بابت نقد سازندتون
نکاتی که گفتین بخصوص نکته دوم شدیدا ذهنم رو درگیر کرد.
ممکنه بیشتر توضیح بدین که از چه لحاظ پیچ در پیچه
در ادامه هم مقدمات داستان رو به اتمام رسوندم در همین دو پارت اینده با یه اوج گیری شدید قراره حدود 70 درصد مسائل و ارتباطات کارکترها نسبت به هم رو با یه صحنه مهم گره گشای کنم.
و خسته نباشین بابت نقدتون
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
11
0
28
19
yₒᵤᵣ dₐdᵢ ₕₒᵤₛₑ
وضعیت پروفایل
‌그들은 내 꿈의 나라에서 왔습니다.....?
سلام وقتتون بخیر
اول از همه مچکرم بابت نقد سازندتون
نکاتی که گفتین بخصوص نکته دوم شدیدا ذهنم رو درگیر کرد.
ممکنه بیشتر توضیح بدین که از چه لحاظ پیچ در پیچه
در ادامه هم مقدمات داستان رو به اتمام رسوندم در همین دو پارت اینده با یه اوج گیری شدید قراره حدود 70 درصد مسائل و ارتباطات کارکترها نسبت به هم رو با یه صحنه مهم گره گشای کنم.
و خسته نباشین بابت نقدتون
سلام روزت بخیر گلم
از این لحاظ میگم پیچ در پیچه چون توی هر پارتش یه اتفاقی میوفته
اینکه داستانت جوری باشه که ذهن مخاطب به چالش کشیده بشه عالیه ولی اگ بیش از حد ذهنشونو به چالش بکشی باعث میشه دیگه به خوندن ادامه ندن
در کل منظور من این بود از حجم مبهم بودن رمانت کم کن
موفق باشی گلم ?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
سلام روزت بخیر گلم
از این لحاظ میگم پیچ در پیچه چون توی هر پارتش یه اتفاقی میوفته
اینکه داستانت جوری باشه که ذهن مخاطب به چالش کشیده بشه عالیه ولی اگ بیش از حد ذهنشونو به چالش بکشی باعث میشه دیگه به خوندن ادامه ندن
در کل منظور من این بود از حجم مبهم بودن رمانت کم کن
موفق باشی گلم ?
که اینطور متوجه شدم، پس یعنی لازمه یه گره گشای حتما رخ بده.
بازم مچکرم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
منننن اومدم نسترن 😑😎
حقیقت اینکه صفحه اول به شدت کشش بالایی داشت و از حق نگذریم مافیایی درجه یک بود. اما یهو روال پایین اومد وبی در کل رمان جالبیه ولی دیالوگ محور داره پیش میره. اتفاقات به نظرم خیلی سریع بودن. مثلا مرگ حامد، هنوز زیر ۳۰ پارت بود و خب من ارتباط لازم رو باهاش نگرفته بودم که بخوام برای مرگش ناراحت باشم. در کل احساس می کنم نویسنده بیشتر تمرکزش روی جملات و دیالوگ های انگیزشی و تاثیر گذاره.
اشتباهات تایپی زیاد نبودن اما توی چشمن و اینکه قلم روان نیست. مکث و توقف زیادی هنگام خوندن ایجاد میشه. ارایه ها زیادن و این باعث میشه مخاطب از اون احساس اصلی شخصیت دور بشه و حواسش بره پی تحلیل ارایه، البته که این نوع نگارش کار هر کس نیست. حتی منم نمی تونم بنویسم نباید گفت اشتباهه ولی در کل میگم مانع ارتباط با شخصیت هست.
 
بالا