قصه‌های خیالی ما | کاربر انجمن کافه نویسندگان

ﺗـــﻮ ﺭﺍ
ﺩﻭﺳـــت ﺩﺍﺭم…
ﭼﻪ ﻓـﺮﻕ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭼــــﺮﺍ…؟
ﯾـــﺎ ﺍﺯ ﭼــــﻪ ﻭﻗـﺖ…!
ﯾـﺎ ﭼﻄـﻮﺭ ﺷـﺪ ﮐﻪ…!
ﭼﻪ ﻓـــــﺮﻕ ﻣﯿﮑـﻨﺪ…؟!
ﻭﻗﺘﻰ …
ﺗــﻮ ﺑـﺎﯾـﺪ ﺑـــﺎﻭﺭ ﮐﻨـﻰ،
ﮐـﻪ می کنـــﻰ…!

ﻣــﻦ نبـﺎﯾـﺪ ﻓـﺮﺍﻣــــﻮﺵ ﮐــﻨﻢ،
ﮐـﻪ ﻧﻤـﻰ ﮐــــﻨﻢ…!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon

نيمكت با هم بودنمان

تنهاست

باران ميبارد و

جايت خالي تر از همیشه است …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon
این روزها …
دروغ گفتن را خوب یاد گرفته ام
حال من خوب است
خوب خوب
فقط زیاد تا قسمتی هوای دلم طوفانی
همراه با غبارهای خستگی ست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon

امروز خاطراتت را سوزاندم اما!

بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد

اتفاق تازه ای نیست!!

دوباره دل تنگت شدم…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon

عشق رو با هر شخصی تجربه نکن

عشق چیز قشنگیه

نذار ازش متنفر بشی

تنها بمون

سال ها تنها باش

اما روحت رو با کسی قسمت نکن

کـه نمیفهمتت

انقدر تنها بمون تا اون کسیکه

از درونت خبر داره پیدات کنه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon
چه زیبا گفت
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ …!!ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ!
ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ …!! ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ؛
ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ …!! ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!
ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ …!!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛
ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ “
ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ “…!!
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ
ﻫﺴﺘﻢ …!!
ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ …!
اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ
ﻫﺴﺘﻢ …!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon

باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم

من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم

با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم

با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم

سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم

نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم

حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم
فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon
گاهی دست خودت نیست
دوست داشتن کسی
که می دانی نمی شود او را داشت
اما مطمئنی تا ابد
دوست داشتنش
تکه تکه ات می کند …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon

چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی

هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی

نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم

چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon



تـو با قلب ویرانه مـن چـه کردی؟

ببین عشق دیوانه مـن چـه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم

توبا بال پروانۀ مـن چـه کردی؟

ننوشیده ازجام چشم تومستم

خماراست میخانۀ مـن چـه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم؟

تـو با حسرت شانۀ مـن چـه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفرکرده باخانۀ مـن چـه کردی؟

جهان مـن از گریه ات خیس باران

تـو با سقف کاشانه ي مـن چـه کردی؟


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mahsoon
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین