طنز _منو بابام_

سلام...سلام
تاپیک منو بابام
اسپم هم ندین خیلی ممنون میشم...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابای من واسه اینکه ثابت کنه هوا هنوز انقد گرم نشده که ما کولر روشن کنیم یه هفته است ظهرا با پتو می‌خوابه وسط سالن… تازه هر نگون بختی هم تو این شرایط در سالن رو باز می‌کنه یه چیزی پرت می‌کنه طرفش میگه ببند درو سوز میاد!! :l​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برا بابام اینستاگرام نصب کردم که سرگرم شه اوضاع بهتر شه گیر نده


نصفه شبی منو با لگد بیدار کرده میگه اصلا لایک نمیکنییاااا​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به مامانم میگم ناهار کی حاضر میشه؟


میگه وقتی بابات بیاد


میگم بابا کی میاد؟


میگه وقتی غذا حاضر بشه


الان دارم فرق کلمات سفسطه و مغالطه و مباحثه و مصالحه در منطق فیثاغورث و صفات بارز رو واسه شکمم توضیح میدم!!!کمکی برسونین​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امروز از حموم اومدم بیرون با حوله و موهای خیس


بابام پرسید حموم بودی؟


گفتم نه المپیک بودم تو رشته واترپلو مسابقه داشتیم


زنگ زد ۱۱۵ گفت یه مورد مشکوک به کرونا تو خونمونه :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در روزهای گرم تابستان از روشن کردن کولر به علت وجود ویروس کرونا در هوا و پخش شدن آن در منزل جدا خودداری کنید


[دسیسه‌ی جمعی از پدران برای خاموش نگه داشتن کولر]​
قدیمی بود ولی امروز بابام بهش اصرار داشت یجا خونده :l​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابام قبل عید میگفت دو تا پیشنهاد برات دارم!

۱-.یا تو خونه تکونی کمک میکنی
۲-.یا به عنوان یه شهروند زنگ میزنم وزارت بهداشت یه مورد مشکوک به کرونا رو اطلاع میدم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابام واسه خونه تردمیل خریده ولی نمیزاره استفاده کنیم
میگه میدوین روش خراب میشه :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابای رفیقم اسم پسرشو تو گوشیش شاه پسر ذخیره کرده...
بعد بابام شماره منو مفت خور 2 ذخیره کرده
شاید براتون سوال شد مفت خور 1 کیه... باید بگم اونم منم شماره قبلیمه :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به بابام میگم من اگه ماهی سه تومن درآمد داشته باشم بعد یه سال ازتون جدا میشم
گفت من ماهی چهارو نیم میدم امروز برو...
مهر و محبت پدر پسری موج میزنه :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به بابام گفتم منو بفرست ایتالیه برات نوه دو رگه میارم
گفت حالا نمیشه تگری نزنی تو ژن خارجیا؟ :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تازه شکست عشقی خورده بودم و ل*ب بالکن داشتم به آسمون نگاه میکردم...
بابام اومد دستشو گذاشت رو شونم گفت الان وقتشه که بپری پایین که هم خودت هم دردات رها بشن
گفتم باشه الان بپرم گفت نه بزار من برم که نیوفته گردنم بعد بپر :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سر سفره به بابام گفتم دیگه میخوام مستقل بشم
گفت دنگ غذات میشه 20 تومن ترشی هم مهمون من بودی
بزرگوار دستو بالش یکم تنگه وگرنه دوسم داره :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یکی از تفریحات خانوادگیمون اینه که بابام میشینه بلیط هواپیما به شهرای مختلفو میخونه ما میگیم اووو چه خبره :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با گوشی بابام خواستم برم ی و ت و ب دیدم تو قسمت سرچش نوشته سلاخی ...تیز کردن چاقو ...آناتومی بدن ایشالله که میخواد به قصابی تغییر شغل بده :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساعت 7 صب بیدار شدم دیدم بابام نیم ساعت زودتر بیدار شده صبحونشم خورده نشسته جلو تلوزیون
گفتم بابا چرا زودتر پاشدی میخوای جایی بری؟
گفت نه نون کم بود ترسیدم بیدار بشی تمومش کنی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه بار تویه مجلسی نشسته بودیم پرسیدن چای یا قهوه اومدم کلاس بزارم یه لیوان آب لطفا بابا گفت یعنی همه جا باید نشون بدیچیز خوریات متفاوته:/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
داداشم اومد خونه نصف چونه و یقش رژلبی بود بعد میگه بستنی شاه توتی خوردم
بابام ازونور گفت انگار ما تا حالا بسنی شاه توتی نخوردیم :/
انتظار نداشتم...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میگن تو بهشت هرچی با کارت بابات بخری براش پیامک نمیره :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ، ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﭼﯿﻪ ؟ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﯿﮕﺎﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟ ﻣﯿﮕﻪ : ﺣﻀﺮﺕِ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﻗﯿﺎفه ﺧﻮﺩﺗﻪ ﯾﺎ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻣﯿﺎﺭﯼ ؟ همین فردا میرم چادر میزنم توی بهزیستی :/​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین