[ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

درست همان لحظه که موسیقی می نوازد ...
و من تهی تر از همیشه ...
ایستاده ام زیر باران
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانه ات خواهد کرد
اگر ببارد، از شوق
اگر نبارد، از دلتنگی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حرف باران زدن
دل ابری می خواهد و بس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق می بارد
بیا بدویم در باران
تو تا ته کوچه های دلم و من تا زیر رنگین کمان چشمانت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از کوچه های شعرم

صدای باران می آید
باز از کدام خاطره می آئی
که خیال ابری ام را
عطر تو بارور نموده است ؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نبودنت در من قدم می زند و من زیر باران
تو دور میشوی ، من خیس
این دلبری های بهار است
نیامده دیوانه می کند کوچه را از تنهایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باید یاد می گرفتم
از هر چیزی عشق و خاطره نسازم
شاید
منظور بــــــــاران من و تو نبودیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سقـف ِ اتـاقـم را ابـری تیـرهـ گـرفتـه . . .
دارد بـاران نمـی آیـد امّـا ،
دیگـر نمـی دانـم چطـور بـایـد بگـویـم چقـــ ــــدردلـتنگـــم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هـر سـقـوطی پـایان ِ کـار نیسـت
بـاران را بـبـیـن!
سـقـوط بـاران قـشـنگ تـریـن آغـــــآز است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می نشینم
زیر باران چشمانت
برای پروانه ها
شعر عاشقانه می گویم
فردا که بیاید
عطر دلداگی گل ها را
قاصدک ها به تو خواهند رساند !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین