دلنوشته ♥دلـنـوشـتـه هـاي رضا کاظمی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تـو کبـریت کشیـدی

امـا هر دو سوختیـم.



آتـش که به خانـه ی مردم نینـداختـه بـودی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلـم دیگـر بـه زنـده گی گـرم نیست.

مـادر میگوید:

باید کمـی بـه خـودت بـرسی!

امـا چه گونه،

وقتـی از هـر طرف می روم، بـه تـو می رسم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تــــــو

در تمـــامِ زبـــــان ها

ترجمـه ی لبخنــــــدی

هرکجـــای جهــــان که تــــو را بخواننــــد

گُل از گُلِ شان میشکفـــــد ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زنـده گی چه قدر سخت شده است این جـا !

بیـا به خانه ی اول برگردیـم

دوباره تـو وسوسه ام کنی

و من این بار

فریبِ تـو را نخورم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رفتـنـت

کبــریت کشیــدن بـود

در انبــار کـاهی که از چهـار طرف

در معـرض بـاد است

خـانـه را

هـم سـوخـت؛ هـم بـر بـاد داد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پـروانه نیستـم اما

سال هاست دور خودم می چـرخم وُ

می سـوزم.



رفتـن َت در من

شمعی روشن کرده است انگـار!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنــت

به دشــتِ گل هـای وحشی می ماند:

معطَّـــر و ناشنـاختــه.

بوســـه ام

هـرجـا کـه می نشینــد

پـروانـه*ای از خـواب مـی پــرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نه بـاد می آید، نه نسیـم

نه در باز است، نه پنـجره ها،

امـا، پـرده ها تکان می خورنـد

قابِ عکس ها برق افتـاده اند

و عطرِ خوشی در هواست.


نه، خیـالات نیست؛

تـو حتمن جایی دور از این جـا

داری صندوقچـه ی خـاطره هـات را گردگیـری می کنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نـیـــا !

تــو اگـر بیــایی

دیگـر کسـی مرا نمی خواند.

مـردم کـه احمـق نیستند،

خــوبْ فـرقِ اصـل و بَـدَل را می فهمند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مهـــم نیست ایــن در

به کــدام پاشنــــه می چرخـــد

مهــــم تــــــویـی

که نـــه می آیـــی ، نــــه می روی !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 1)
عقب
بالا پایین