♥ دلـنـوشـتـه عـاشـقـانه ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در سایه های اشک تو تصویر میشوم
با واژه های شعر تو تعبیر میشوم
با آخرین نگاه دو چشم جوان تو
من قطره قطره میچکم و پیر میشوم

خبری نیست خیاطی می کنم
آسمان را به زمین می دوزم و چشم هایم را به در
خدا می داند دلم را چند بار کوک زدم
که این چنین دل تنگم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چقدر زمونه بی وفاست
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم انتظاری های ما را حاصلی نیست
دیگر طلسم غصه ها را باطلی نیست
قلبم نهنگ خسته از دل خستگی ها
با دردها سر کن که اینجا ساحلی نیست
یک عمر کوشش های دریا بی کشش ماند
کو جزر و مد وقتی که ماه کاملی نیست
هر بار با افسوس فالم را گرفتند
خندیدم و با بغض گفتم مشکلی نیست
اصلا همان بهتر که روز خوش نیاید
اصلا همان بهتر نیاید..چون دلی نیست... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای اثبات عشقم به تو
چهار شاهد دارم
حال آن که
برای اثبات هر قضیه‌ای دو شاهد لازم است
تپش قلبم
لرزش بدنم
تکیدگی جسمم
بندآمدن زبانم

((محمود درویش))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر هنوز
بعد از گذشت سال ها
هر از گاهى دل ات مى گيرد
و بى آنكه خودت بدانى چرا
بغضى خفيف
حتا براى ثانيه اى
راه گلويت را مى بندد
بدان كه من
هرآنچه بايد به تو مى گفتم را
هيچ وقت نشد كه بگويم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل به دریا زدنت گرچه تماشا دارد
تو نباشی چه تماشا ل*ب دریا دارد؟
بویی از پیرهنت نیز‌ به من بازنگشت
این چه تقدیر غریبی‌ست زلیخا دارد؟
آب در دیده و آتش به دلم، غیر از من
آنچه خوبان همه دارند که یکجا دارد؟
من تو را سیر ندیدم که گذشتی از من
با نگاه تو نگاهم چه سخنها دارد
سیبِ از شاخه جدا گشته‌ی من! بعد از تو
مرگ ‌بر‌ جاذبه‌ای باد که دنیا دارد

((مژگان عباسلو))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دنبال صدای تو می گردم
صدای حرف هایی که نمی زنی
آوازهایی که نمی خوانی و
آهی که نمی کشی.
جنگ
تو را در قاب عکس کنج اتاق زیباتر کرده است و
من را در وزش سال های طولانی
مثل پنجره کوچکی مدام باز و بسته می کند
پشت سر هم
روی پیاده رو راه می روم و
خرده ریز فریادها
به ته کفش هایم می چسبد. تو مثل ابرها
از تمام شهر رفته ای
و من طوفان مهیبی ام
که تنها حیاط را به هم می ریزم.

((فرناز خان احمدی))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین