دلم میخواهد هر تکهام به سمتی پرتاب شود و هیچ دو از آنها هرگز همدیگر را پیدا نکنند. شاید به این شکل هر تکه از وجود من بار اندوه کمتری را حمل کرده و قادر به تحمل کردن آن باشد.
اشک چشمها را همه دیده و با آن همدردی میکنند، اما چه کسی هق هقهای روح من را شنیده است که در سرسرای اندوه به این سو و آن سو میدود و باز به جایی نمیرسد؟