دلنوشته ♥دلـــنوشــــتـه هـای ِعـلــی قـــاضـی نظــــام ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نترس به زبان بیاور
بنويس كه دلت برايم تنگ شده
اين همه سال این همه ماه
اين همه روز
من نوشتم و بى پاسخ ماند
قول ميدهم،همين كه به زبان بياورى
قبل از تمام شدن جمله ات
پايين پنجره اتاقت ايستاده ام
باور كن تنهايى پنجشنبه ها
عجيب سخت ميگذرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
يك نفر بايد باشد
‎كه قبل از گنجشكهاى پشت پنجره ات
‎كه قبل از زنگ خوردن ساعت تنظيم شده ات
‎نگران چشمهايت باشد
‎كه خواب نمانند
‎كه صداى اول صبحت را
‎با دنيا عوض نكند!
‎يك نفر بايد باشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشكل اينجاست كه ما نه براى خودمان بلكه براى آدم هاى اطرافمان زندگى میكنيم
لباسى میپوشيم كه مردم خوش شان بياد
عطرى می زنيم كه مردم لذت ببرند
رشته اى درس می خوانيم كه كلاس داشته باشد
با كسى ازدواج میكنيم كه دهان مردم را ببنديم...!؟
بچه دار می شويم كه برای مان حرف در نياورند
و اين داستان تا آخرِ عمر ادامه دارد
ما اگر كارى براى دل مان میكرديم
وضع مان اين نبود
همين...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من همان موجِ بى قرار
تو همان ساحلِ آرام
بيتابم براىِ بوسه باران كردنَت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چهارشنبه ها را میتوان حسابی دوست داشت . نزدیک به آخرِ هفته و آسایشِ روزهایِ شلوغ اند .
بعضی از آدم ها مثلِ چهارشنبه اند ، دوست داشتنی ، باعثِ آرامشِ روزهای شلوغ و یک جور حالِ عجیب را در دل احیا می کنند ...
شاید ما هم چهارشنبه کسی باشیم ...
حواسمان به چهارشنبه های زندگیمان باشد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل یک اتفاق خوب
درست بیفت وسط زندگی ام
طوری که اگر خواستم هم نتوانم تغییرت دهم
اتفاق ساعتی نباش
اگر افتادی
تا آخر بمان...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر وقت به آنجا رسيدی كه اشک زن را درآوردی، فاتحه ات خوانده است...
زن ها بعد از گريه "آه"ی ميكشند كه تا آخر عمر مثل يک سايه تعقيبت ميكند و درست در لحظه ای كه احساس خوشبختی ميكنی، گريبانت را ميگيرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
كافيست تصورت كنم!
قلم خودش عاشقانه مينويسد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کیفیت را فدای کمیت نکنید
یک دانه نابش را داشته باشید
یک عمر به عالم و آدم
پزش را بدهید
رنگین کمان ها
به چشم بهم زدنی ناپدید میشوند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما شبيه جنسِ خاك خورده ى داخلِ ويترينيم،
كه يك نفر انتخابمان كرد
اما حاضر نشد بهايمان را پرداخت كند!
فقط آمد،
دلخوشمان كرد،
و رفت...
رفت يك دورى بزند و برگردد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین