مشاعره | مشاعره با اشعار حافظ |

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع m.amir
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره‌ی افیونم زنهار سرم مگشا
 
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
تا مرا عشقِ تو، تعلیمِِ سُخَن‌گفتن کرد
خَلق را وِردِ زبان، مَدْحَت و تَحسینِ من است
 
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
 
آن سیه‌چَرده که شیرینیِ عالَم با اوست
چَشْمِ مِیگون، لبِ خَندان، دِلِ خُرَّم با اوست
گرچه شیرین‌‌دَهَنان پادشهان‌اند ولی
او سلیمانِ زمان است که خاتَم با اوست
 
عقب
بالا پایین