اطلاعیه انتقال و بازگردانی آثار ادبی | تالار ادبیات


با سلام و درود
نویسندگان عزیز اگر بنا به هر دلایلی قادر به ادامه دادن اثر ادبی خود نیستید،
می‌توانید در این تاپیک برای انتقال اثر ادبی خود به "بخش متروکه" درخواست بدهید.
و اگر پس از مدتی مجدداً تصمیم بر ادامه دادن اثر خود داشتید، در همین تاپیک با ذکر درخواست "خروج اثر ادبی از بخش متروکه"، اثر شما بازگردانی می‌شود.

نکته یک: ذکر دلیل الزامی است و دلایلی مانند: دلم می‌خواد / حوصله ندارم / و... پذیرفته نخواهند شد و درخواست شما بدون ذکر دلیل رد خواهد شد.
نکته دو: تنها دوبار حق خروج و یا درخواست انتقال به متروکه را برای یک اثر دارید. لطفا با دقت تصمیم بگیرید و درخواست بدهید.

نمونه درخواست:
1- ذکر نام نویسنده
2- لینک اثر (از درستی آن مطمئن شوید)
3- در تاریخ
4- دلیل انتقال / بازگردانی
بند تخلف: درخواست‌هایی بدون موارد بالا رد خواهند شد

|با آرزوی درخشش قلم شما |
مدیریت تالار ادبیات
​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چَڪاوڪِ سِـپید؛

چَڪاوڪِ سِـپید؛چَڪاوڪِ سِـپید؛ عضو تأیید شده است.

مدیر اجرایی انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر اجرایی انجمن
خون‌آشـام
نویسنده رسمی حمایت برتر سال حرفه ای فعال مدیر اجرایی انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
4,210
پسندها
پسندها
16,330
امتیازها
امتیازها
728
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقت بخیر
درخواست خروج اثر ادبی از بخش متروکه رو دارم
دلنوشته خط بور، نویسنده یمنا
یمنا

در حال تایپ موضوع 'دلنوشته خط بور | یمنا کاربر انجمن کافه نویسندگان'

از تو می‌خواستم برای خودت خاطره‌ای بسازی، دور از حاشیه، دور از فکر. بگو نمی‌شنوم، نمی‌بینم. بگو! همه‌ی این جملات را روزی که به خود باور کردی تکرار کن. ولی وقتی به آن خاطره‌ی مَحرم رسیدی، آرام بگیر! می‌خواهم روحت جلا پیدا کند. می‌خواهم طوری باشد که حتی در گرم‌ترین روز تابستان از جریان داغ خون در رگ‌هایت متنفر نباشی!
شاید بخواهی روزی برای تمام حرمت و شرمت شعری بسرایی! شاید هم برای فرزندانت، یا حتی دفترچه‌ی قدیمیِ دوران مدرسه! هنوز هم دیری نگذشته که عطر انگشتانت بر کاغذ بنشید، پس چرا مانده‌ای؟!
مانده‌ی کدام توفیق روزگاری؟ آهی ندارد؛ درد، راه سازشی ندارد! بله! بله، عقلت را پُر می‌کند...​
  • Love
  • Like
 
آخرین ویرایش:
یمنا گفت:
وقت بخیر
درخواست خروج اثر ادبی از بخش متروکه رو دارم
دلنوشته خط بور، نویسنده یمنا
یمنا

در حال تایپ موضوع 'دلنوشته خط بور | یمنا کاربر انجمن کافه نویسندگان'

از تو می‌خواستم برای خودت خاطره‌ای بسازی، دور از حاشیه، دور از فکر. بگو نمی‌شنوم، نمی‌بینم. بگو! همه‌ی این جملات را روزی که به خود باور کردی تکرار کن. ولی وقتی به آن خاطره‌ی مَحرم رسیدی، آرام بگیر! می‌خواهم روحت جلا پیدا کند. می‌خواهم طوری باشد که حتی در گرم‌ترین روز تابستان از جریان داغ خون در رگ‌هایت متنفر نباشی!
شاید بخواهی روزی برای تمام حرمت و شرمت شعری بسرایی! شاید هم برای فرزندانت، یا حتی دفترچه‌ی قدیمیِ دوران مدرسه! هنوز هم دیری نگذشته که عطر انگشتانت بر کاغذ بنشید، پس چرا مانده‌ای؟!
مانده‌ی کدام توفیق روزگاری؟ آهی ندارد؛ درد، راه سازشی ندارد! بله! بله، عقلت را پُر می‌کند...​
  • Love
  • Like
کلیک کنید تا گسترش یابد...
درود.
با درخواست شما موافقت شد.
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
سلام
خسته نباشید ببخشید بنده دوتا از موضوعاتم که برای یک کتاب هستن در واقع دوتا تایپک جدا زدم، الان متوجه شدم باید کلا یک تایپک بزنم و نباید جدا جدا باشن الان چیکار کنم بفرستم متروکه!؟
میتونم یکیو کلا ویرایش بزنم از صفر بنویسم و یکی دیگه رو بفرستم متروکه
 
aram _atur گفت:
سلام
خسته نباشید ببخشید بنده دوتا از موضوعاتم که برای یک کتاب هستن در واقع دوتا تایپک جدا زدم، الان متوجه شدم باید کلا یک تایپک بزنم و نباید جدا جدا باشن الان چیکار کنم بفرستم متروکه!؟
میتونم یکیو کلا ویرایش بزنم از صفر بنویسم و یکی دیگه رو بفرستم متروکه
کلیک کنید تا گسترش یابد...
با سلام
هر اثری تنها باید یک تایپک واحد در انجمن داشته باشه لذا یکی از انها حذف خواهد شد
لطفا لینک ان را در اینجا قرار دهید.
 
M

موضوع 'دلنوشته مهیاس | نویسنده کوهیار راد'

بسم رب النور

_______

نام اثر: مهیاس
سرشناسه: راد، کوهیار، 1374.
موضوع: دلنوشته، یاداشت‌ها و غیره.
سبک/ژانر: عاشقانه.
سال نشر: یک هزار و چهارصد و سه - 1403.
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.

دیباچه:
زلف‌هایت از پنجره بیرون ریخته بود، آن زمان که سر بر طاقچه نهاده بودی و به ستاره‌ها چشم دوخته بودی... .
حواست نبود، ماه پایین آمده بود که پیشانی‌ات را ببوسد!
موهایت آرام آرام دست به دست باد می‌رقصید.
پلک زدم که نبودی!
پنجره مرا به بازی گرفته بود،
دیدم که پرده با باد می‌رقصید نه موهایت... .

_______
×مهیاس به معنی ماهی به مانند یاس×​
  • Like
  • Love

M

نوشته در موضوع 'دلنوشته ذهن مریض | نویسنده کوهیار راد'


مشاهده فایل‌پیوست 106827
نام اثر: ذهن مریض
به قلم: کوهیار راد
ژانر: کمدی سیاه
_________________
دیباچه:
نگاه سرد غرب زده‌ات در اندک دم زندگی، شد آن اشهدی که علی بر اجساد لشکر کفار به جا می آورد با اندکی تفاوت زمانی!..​
  • Like

M

نوشته در موضوع 'دلنوشته مرغزن | نویسنده کوهیار راد'

«بسم رب النور...»
_____________

نام اثر: مرغزن
به قلم: کوهیار راد
ژانر: اجتماعی-تراژدی

***
دیباچه:
لباس‌های کودکی‌ام پاره بود.
پدر رفته بود پدال چرخ خیاطی را تعمیر کند.
مادر با کفش‌های پاره‌اش داشت می‌رقصید.
پدر بازگشت، لباس‌هایم دوخته شد؛ اما
مادر هنوز داشت می‌رقصید!... .​
  • Like
  • Love

درود
درخواست حذف کامل این ۳ اثر رو دارم که در جستجوی وب بالا نیان
سپاسگزارم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
درخواست انتقال به متروکه به دلیل عدم علاقه برای ادامه دادن
دامبلرد

در حال تایپ موضوع 'دلنوشته میان ما فاصله‌ای به شکل توست | خانومِ اِل'

بنام او...

نام اثر: میان ما فاصله‌ای به شکل توست
نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: تراژدی

مقدمه:
در برابر نبودنت ناتوانم...
مثل درختی که ریشه‌اش را از خاک بریده باشند، ایستاده‌ام، اما نه برای زندگی؛ تنها برای این‌که سقوط، صدای تو را نشنود.
نه خواب آرام است، نه بیداری دل‌چسب.
همه چیز، شبیه نیمه‌کاره‌ای‌ست که بی‌تو معنا نمی‌گیرد.
چای می‌ریزم برای دو نفر،
اما فنجان دومی همیشه سرد می‌ماند...
مثل دستی که مدام در هوا دنبالش می‌گردم و نیست.
اگر میان ما فاصله‌ای‌ست،
بدان...
شکل تو را دارد، و طعم تو را،
تلخ، اما آشنا...​
  • Like
  • Love
 
Mr.Rad گفت:
M

موضوع 'دلنوشته مهیاس | نویسنده کوهیار راد'

بسم رب النور

_______

نام اثر: مهیاس
سرشناسه: راد، کوهیار، 1374.
موضوع: دلنوشته، یاداشت‌ها و غیره.
سبک/ژانر: عاشقانه.
سال نشر: یک هزار و چهارصد و سه - 1403.
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.

دیباچه:
زلف‌هایت از پنجره بیرون ریخته بود، آن زمان که سر بر طاقچه نهاده بودی و به ستاره‌ها چشم دوخته بودی... .
حواست نبود، ماه پایین آمده بود که پیشانی‌ات را ببوسد!
موهایت آرام آرام دست به دست باد می‌رقصید.
پلک زدم که نبودی!
پنجره مرا به بازی گرفته بود،
دیدم که پرده با باد می‌رقصید نه موهایت... .

_______
×مهیاس به معنی ماهی به مانند یاس×​
  • Like
  • Love

M

نوشته در موضوع 'دلنوشته ذهن مریض | نویسنده کوهیار راد'


مشاهده فایل‌پیوست 106827
نام اثر: ذهن مریض
به قلم: کوهیار راد
ژانر: کمدی سیاه
_________________
دیباچه:
نگاه سرد غرب زده‌ات در اندک دم زندگی، شد آن اشهدی که علی بر اجساد لشکر کفار به جا می آورد با اندکی تفاوت زمانی!..​
  • Like

M

نوشته در موضوع 'دلنوشته مرغزن | نویسنده کوهیار راد'

«بسم رب النور...»
_____________

نام اثر: مرغزن
به قلم: کوهیار راد
ژانر: اجتماعی-تراژدی

***
دیباچه:
لباس‌های کودکی‌ام پاره بود.
پدر رفته بود پدال چرخ خیاطی را تعمیر کند.
مادر با کفش‌های پاره‌اش داشت می‌رقصید.
پدر بازگشت، لباس‌هایم دوخته شد؛ اما
مادر هنوز داشت می‌رقصید!... .​
  • Like
  • Love

درود
درخواست حذف کامل این ۳ اثر رو دارم که در جستجوی وب بالا نیان
سپاسگزارم
کلیک کنید تا گسترش یابد...
سلام

درخواست شما برای حذف کامل آثار امکان پذیر نیست‌. آثار شما به بخش متروکه منتقل می‌شود.
 
شما برای پاسخ‌دادن باید به انجمن ورود کنید.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 11)
عقب
بالا پایین