پارت 2
(احتیاجی نیست اول هر پارت شماره پارت رو بنویسی.)
کاترین چشم هاش به ما چهار تا افتاد

کاترین چشمهاش به ما چهار تا افتاد

بچه ها بدبخت شدیم

بچهها بدبخت شدیم

نمی دونین

نمیدونید

بی کارید

بیکارید

ترس توی تک تک سلول هام پخش شد خوب می تونستم این حس رو تو چشم های آنا و نیوت هم ببینم اما تامس مثل همیشه خونسرد به کاترین نگاه می کرد

ترس توی تکتک سلولهام پخش شد خوب میتونستم این حس رو تو چشمهای آنا و نیوت هم ببینم اما تامس مثل همیشه خونسرد به کاترین نگاه میکرد.
همه ازش وحشت داشتن چون بچه هایی که تا الان برای تنبیه اون جا رفته بودن یا اصلا برنگشته بودن یا زخم و زیلی برگشته بودن

همه ازش وحشت داشتند چون بچههایی که تا الان برای تنبیه اونجا رفته بودند یا اصلا برنگشته بودند یا زخم و زیلی برگشته بودند.

می خواهیم

میخواهیم

یکی از بچه ها

یکی از بچهها

گفت هیزم هایی که جمع کردین بریزین این تو.

گفت هیزمهایی که جمع کردید بریزید این تو.

کیسه هارو ازش گرفتم

کیسهها رو ازش گرفتم

یکی یدونه به بچه ها دادم

یکی یدونه به بچهها دادم

کم کم واردش شدیم،

کمکم واردش شدیم،

درخت های سر به فلک کشیده که نمی زاشتن نور خورشید به داخل بیاد،

درختهای سر به فلک کشیده که نمیزاشتند نور خورشید به داخل بیاد،

از اطرافمان می اومد فضا رو ترسناکتر کرده بود.

از اطرافمان میاومد فضا رو ترسناکتر کرده بود.

(با توجه به نوع بیان راوی توی رمانت، به نظرم به جای اطرافمان بنویسی اطرافمون بهتره.)
کیسه ها تو دست هامون بود و سعی می کردیم بدون توجه به اطرافمون هیزم جمع کنیم که یهو صدایی از پشت یکی از بوته ها شنیدیم.

کیسهها تو دستهامون بود و سعی میکردیم بدون توجه به اطرافمون هیزم جمع کنیم که یهو صدایی از پشت یکی از بوتهها شنیدیم.

بچه ها بیچاره شدیم من نمیخوام بمیرم هنوز زن نگرفتم هنوز پوشک بچه هامو عوض نکردم هنوز....

بچهها بیچاره شدیم من نمیخوام بمیرم هنوز زن نگرفتم هنوز پوشک بچههامو عوض نکردم هنوز... .

پشت بوته ها

پشت بوتهها

نزدیک می شد

نزدیک میشد

کیسه ی تو دستش

کیسهی تو دستش
هر لحظه منتظر بودم یه گرگی، پلنگی چیزی از اون پشت بپره بیرون،
ولی هر چی منتظر شدیم دیگه صدایی نمی اومد.

هر لحظه منتظر بودم یه گرگی، پلنگی چیزی از اون پشت بپره بیرون، ولی هرچی منتظر شدیم دیگه صدایی نمیاومد.

آروم باشین

آروم باشید

آخیش کم مونده زنم بیوه بشه،بچم بی پدر بشه...

آخیش کم مونده بود زنم بیوه بشه، بچهم بیپدر بشه...

زر زرهای

زرزرهای

تواین شرایط هم دست از چرت و پرت گفتن هات بر نمی داری!

تو این شرایط هم دست از چرت و پرت گفتنهات بر نمیداری!

وول می خوره.

وول میخوره.

رو کفش هامه

رو کفشهامه.

عین این وحشی ها می دویدم.

عین این وحشیها میدویدم.