به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

مشاعره مشاعره با حروف تعیینی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع مرهم
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ضعیفان را به چشم کم مَبین گر بینشی داری

که گاهی کشوری زیر و زبر از آه می‌گردد


خ لطفا
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

ن لطفا
 
نقش او در دل چه زیبا می‌نشست

سنگدل آیینه‌ی ما را شکست


ح لطفا
 
حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو

هم می‌گشایی پای را‌، هم قفل و بستم می‌کنی!


و لطفا
 
حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو

هم می‌گشایی پای را‌، هم قفل و بستم می‌کنی!


و لطفا
ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم

داوری نیست که از وی بستاند دادم

ت لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: مرهم
تا ظن نبری که از غمانت رستم

یا بی تو صبور گشتم و بنشستم

من شربت عشق تو چنان خوردستم

کز روز ازل تا به ابد سرمستم


پ لطفا
 
بالا