مشاعره مشاعره با حروف تعیینی

[مرهم]

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

دودش به سر درآمد و از پای درفتاد


خ لطفا

 

[NAHIT]

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

دودش به سر درآمد و از پای درفتاد


خ لطفا

خیز و خرام تا به کجا می‌بری مرا؟
خندان شده‌ست کاین‌همه دل می‌بری مرا

س لطفا

 

[مرهم]

ساقی تو ** لامکان را

آن نام و نشان بی‌نشان را

بفزا که فزایش روانی

سرمست و روانه کن روان را


ل لطفا

 

[NAHIT]

ساقی تو ** لامکان را

آن نام و نشان بی‌نشان را

بفزا که فزایش روانی

سرمست و روانه کن روان را


ل لطفا

لاله‌رخا تو را ز که آموختی چنین؟
لو می‌شدی که فتنه ی جانم چه می‌کنی

با ب لطفا

 

[مرهم]

به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست

که مونسِ دمِ صبحم، دعای دولت توست

چ لطفا

 

[NAHIT]

به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست

که مونسِ دمِ صبحم، دعای دولت توست

چ لطفا

چو بشنوی نامِ دوست، دل به رقص آید
چو ببینی رویِ او، غم همه برود

با خ لطفا

 

[دالان ِبهشت]

خسروان قبله حاجات جهانند ولی
سببش بندگی حضرت درویشان است
بعدی با پ

 

[NAHIT]

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد.
وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد.

بعدی با و