اقیــانــــــوس
مدیرتالارعلوم+شایعهنویس+آز تدوینگرومترجم
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
ژورنالیست
رمانخـور
گوینده
تیمسوشالمدیا
مقامدار آزمایشی
نویسنده نوقلـم
تو را در دلِ نخلها دیدم، ایستاده در عطش.
هر برگ، دعایی از تو داشت، بیصدا و بیسایه.
تو را در دلِ کویر نوشتم، تا باران شوی.
با هر تشنگی، تو را طلب کردم.
تو را در دلِ بیآبی، به جاری رساندم.
هر برگ، دعایی از تو داشت، بیصدا و بیسایه.
تو را در دلِ کویر نوشتم، تا باران شوی.
با هر تشنگی، تو را طلب کردم.
تو را در دلِ بیآبی، به جاری رساندم.
آخرین ویرایش: