blue lady
مدیر آزمایشی تالارسینما و کمیک +طراح آزمایشی وبتون
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ویراستار
مقامدار آزمایشی
نویسنده نوقلـم
سلام گلم چک شد ایرادی نداشتناخواسته وارد اتاق شدم. اتاقی سه در دو متر با یک پنجره نیمه باز که پر از کمد و طبقه بود. شبیه اتاق بایگانی.
درون یکی از طبقهها پروندههایی قرار داشت. بالای طبقه نوشته شده بود: اعضای مفقود شده کتابخانه در چند سال اخیر.
تا خواستم یکی از پروندهها را بردارم احساس کردم کسی پشت در است.
به ناچار درون یکی از کمدها قائم شدم.
صدای پا نزدیک شد. از لای در کمد، بیرون را نگاه کردم. مردی با موهای کمپشت سفید، پروندهای را به طبقه اضافه کرد و از دیدرِسَم خارج شد.
با صدای باز و بسته شدن در متوجه شدم که آن مرد از اتاق خارج شده است. از کمد بیرون آمدم.
صدای قفل شدن در را شنیدم و فهمیدم که درون اتاق ماندگارم. از بد روزگار، کولهام بیرون اتاق مانده بود و من داخل اتاق زندانی شده بودم.
نگاهی به طبقه و پرونده اضافه شده انداختم.
از اول شروع به خواندن پروندهها کردم.