همگانی ~آخرین کتابی که خواندی چی بود؟~

صد سال تنهایی
برداشت شخصیم اینه که انگار داری تاریخ یک خانواده رو می‌خونی، ولی در واقع داره تاریخ تنهایی بشر رو برات روایت می‌کنه. پر از چرخه‌های تکراریه؛ آدمایی که اسماشون تکراریه، اشتباه‌هاشونم تکراریه. حس می‌کنی زندگی ما آدم‌ها هم همینه: یه دایره که بارها می‌چرخیم.
پیشنهادم برای کسایی هست که عاشق داستان‌های چندلایه‌ و پر از جادو و تاریخ هستن. خواننده‌ای که حوصله‌ی دنبال کردن نسل‌ها و نشانه‌ها رو داره.
آموزندشم اینه که نشون می‌ده چطور می‌شه جادو رو مثل واقعیت نوشت، بدون اینکه مرزش معلوم باشه. برای نوقلم‌ها یعنی یاد بگیرن به خیال خودشون اعتماد کنن.

جنایت و مکافات و برادران کارامازوف
اولی بیشتر از اینکه درباره قتل باشه، درباره صدای وجدان آدمه. وقتی می‌خونی حس می‌کنی خودت هم یه جایی توی ذهنت قاتل و قاضی و قربانی هستی. انگار داستایوفسکی داره می‌گه: هیچ‌وقت از دست وجدان فرار نمی‌کنی.
دومی برای من مثل یه آینه بزرگه: توی هر برادر یه بخش از روح انسان رو می‌بینی؛ یکی عقلانیه، یکی شهوانیه، یکی معنوی. انگار داستایوفسکی می‌گه انسان یه ترکیب پیچیده از این تضادهاست.
پیشنهاد هردو برای کسانی که دنبال کندوکاو توی روان و وجدان انسانن؛ کسایی که به فلسفه، اخلاق و جدال‌های درونی علاقه دارن.
آموزندشم اینه که استاد پرداختن به ذهن و وجدان شخصیت‌هاست. نوقلم‌ها ازش می‌تونن بیاموزن که عمق روان آدمی از هر حادثه‌ای قوی‌تره.

مسخ
این کتاب رو که می‌خونی حس می‌کنی واقعاً خودت یه روز صبح ممکنه به «چیزی» تبدیل بشی که هیچ‌کس دیگه حاضر نیست تو رو ببینه. برای من استعاره‌ی تنهایی و بی‌مهری آدم‌هاست؛ وقتی نمی‌تونی اون چیزی باشی که جامعه می‌خواد، پس دیگه دیده نمی‌شی.
پیشنهادم برای هر کسی که حس غریبگی و تنهایی رو تجربه کرده و می‌خواد در آینه‌ی کافکا خودش رو ببینه.
آموزندشم اینه که یاد می‌ده یک ایده ساده (تبدیل آدم به حشره) می‌تونه با نثر ساده اما عمیق، تبدیل بشه به جهانی تکان‌دهنده. نوقلم‌ها می‌فهمن لازم نیست قصه پر از ماجرا باشه؛ گاهی یک استعاره کافیه.

موبی دیک
برای من این کتاب بیشتر درباره وسواسه تا شکار نهنگ. کاپیتان آهب نماد آدمیه که همه چیز زندگیشو فدای یه عقده می‌کنه. وقتی می‌خونی حس می‌کنی گاهی خودت هم توی زندگی دنبال یه «نهنگ سفید» هستی که ممکنه آخرش نابودت کنه.
پیشنهادم برای خواننده‌های صبور که دوست دارن پشت یه ماجراجویی طولانی، فلسفه‌ی زندگی و وسواس‌های انسانی رو کشف کنن.
آموزندشم اینه که یک مثال بارز وسواس نویسندگیه؛ چطور می‌شه یک نماد (نهنگ سفید) رو به محور کل رمان تبدیل کرد. نوقلم‌ها یاد می‌گیرن چطور از یک تصویر ساده، فلسفه بسازن.

دنیای قشنگ نو و ۱۹۸۴
اولی یه آینده‌ست، ولی خیلی شبیه حال ماست. برای من ترسناک‌ترین بخشش اینه که آدم‌ها توی رفاه کاملن ولی دیگه آزاد نیستن. انگار می‌گه بزرگ‌ترین دام بشر آسایش بی‌اندیشه‌ست.
دومی حس خفگی می‌ده. برای من مثل یه هشدار بزرگه: اگه مراقب نباشیم، حتی افکارمون هم ممکنه مال حکومت بشه. یه جور ترس از اینکه دیگه حتی توی ذهن هم آزادی نداشته باشی.
پیشنهادم برای کسانی که دغدغه آزادی، سیاست و آینده بشریت دارن. به درد کسی می‌خوره که با اگر روزی آزادی‌هامون رو بگیرن چی؟ دلشون می‌لرزه.
آموزندش اینه که به نویسنده‌ی تازه‌کار نشون می‌دن چطور می‌شه آینده رو تصویر کرد و از دل سیاست و جامعه، رمانی پرهیجان و هشداردهنده ساخت. قدرت تخیل اجتماعی.

بوفه‌ی عریان
این کتاب مثل یه کابوس طولانیه. برداشت من اینه که اعتیاد فقط به مواد نیست؛ می‌تونه به سیاست، قدرت یا حتی خیال هم باشه. انگار باروز می‌گه ذهن انسان وقتی افسار نداره، تبدیل می‌شه به یه بوفه‌ی عجیب و پر از آشوب.
پیشنهادم برای خواننده‌های جسور که از متن‌های غیرخطی، عجیب و حتی آزاردهنده فرار نمی‌کنن. برای کسی که می‌خواد مرزهای ادبیات رو تجربه کنه.
آموزندشم اینه که یاد می‌ده که روایت لازم نیست همیشه خطی باشه. یه وقتایی تکه‌تکه نوشتن خودش سبک می‌شه. برای نوقلم‌ها یعنی از ساختارهای مرسوم نترس.

تاج دوقلوها و فابل
اولی برای من نماد تقابل سرنوشت و انتخابه. دو خواهر که مسیرشون از هم جدا شده، اما تاج مجبورشون می‌کنه دوباره همدیگه رو ببینن. حس می‌کنی هرکدوم یه روی سکه‌ان: یکی قدرت رسمی، یکی قدرت از دل زندگی.
دومی برای من بیشتر از ماجراجویی، داستانش درباره «بزرگ‌شدن» بود. فابل باید یاد بگیره دیگه منتظر پدرش نباشه و خودش برای بقا بجنگه. حس می‌کنی دنیای دریا فقط یه استعاره‌ست برای دنیای واقعی که پر از طوفان و خیانته.
پیشنهادم برای دوستداران فانتزی، ماجراجویی و روایت‌های پرکشش. مناسب جوون‌ها و کسایی که می‌خوان یه داستان پرهیجان و هم‌زمان درباره هویت بخونن.
و آموزنده‌ست برای اینکه بفهمیم چطور می‌شه با زبان ساده، شخصیت‌های جوان و دنیای فانتزی خلق کرد که جذاب باشه. تعادل بین سرگرمی و معنا.

در آخر اگر بخوام یک خطی جمع‌بندی کنم:
این کتاب‌ها برای کسی خوبن که یا می‌خواد لذت خوندن شاهکارهای بزرگ رو بچشه، یا به‌عنوان نویسنده‌ی تازه‌کار می‌خواد یاد بگیره چطور یک ایده ساده رو به جهانی ماندگار تبدیل کنه.
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: -ALI-
صد سال تنهایی
برداشت شخصیم اینه که انگار داری تاریخ یک خانواده رو می‌خونی، ولی در واقع داره تاریخ تنهایی بشر رو برات روایت می‌کنه. پر از چرخه‌های تکراریه؛ آدمایی که اسماشون تکراریه، اشتباه‌هاشونم تکراریه. حس می‌کنی زندگی ما آدم‌ها هم همینه: یه دایره که بارها می‌چرخیم.
پیشنهادم برای کسایی هست که عاشق داستان‌های چندلایه‌ و پر از جادو و تاریخ هستن. خواننده‌ای که حوصله‌ی دنبال کردن نسل‌ها و نشانه‌ها رو داره.
آموزندشم اینه که نشون می‌ده چطور می‌شه جادو رو مثل واقعیت نوشت، بدون اینکه مرزش معلوم باشه. برای نوقلم‌ها یعنی یاد بگیرن به خیال خودشون اعتماد کنن.

جنایت و مکافات و برادران کارامازوف
اولی بیشتر از اینکه درباره قتل باشه، درباره صدای وجدان آدمه. وقتی می‌خونی حس می‌کنی خودت هم یه جایی توی ذهنت قاتل و قاضی و قربانی هستی. انگار داستایوفسکی داره می‌گه: هیچ‌وقت از دست وجدان فرار نمی‌کنی.
دومی برای من مثل یه آینه بزرگه: توی هر برادر یه بخش از روح انسان رو می‌بینی؛ یکی عقلانیه، یکی شهوانیه، یکی معنوی. انگار داستایوفسکی می‌گه انسان یه ترکیب پیچیده از این تضادهاست.
پیشنهاد هردو برای کسانی که دنبال کندوکاو توی روان و وجدان انسانن؛ کسایی که به فلسفه، اخلاق و جدال‌های درونی علاقه دارن.
آموزندشم اینه که استاد پرداختن به ذهن و وجدان شخصیت‌هاست. نوقلم‌ها ازش می‌تونن بیاموزن که عمق روان آدمی از هر حادثه‌ای قوی‌تره.

مسخ
این کتاب رو که می‌خونی حس می‌کنی واقعاً خودت یه روز صبح ممکنه به «چیزی» تبدیل بشی که هیچ‌کس دیگه حاضر نیست تو رو ببینه. برای من استعاره‌ی تنهایی و بی‌مهری آدم‌هاست؛ وقتی نمی‌تونی اون چیزی باشی که جامعه می‌خواد، پس دیگه دیده نمی‌شی.
پیشنهادم برای هر کسی که حس غریبگی و تنهایی رو تجربه کرده و می‌خواد در آینه‌ی کافکا خودش رو ببینه.
آموزندشم اینه که یاد می‌ده یک ایده ساده (تبدیل آدم به حشره) می‌تونه با نثر ساده اما عمیق، تبدیل بشه به جهانی تکان‌دهنده. نوقلم‌ها می‌فهمن لازم نیست قصه پر از ماجرا باشه؛ گاهی یک استعاره کافیه.

موبی دیک
برای من این کتاب بیشتر درباره وسواسه تا شکار نهنگ. کاپیتان آهب نماد آدمیه که همه چیز زندگیشو فدای یه عقده می‌کنه. وقتی می‌خونی حس می‌کنی گاهی خودت هم توی زندگی دنبال یه «نهنگ سفید» هستی که ممکنه آخرش نابودت کنه.
پیشنهادم برای خواننده‌های صبور که دوست دارن پشت یه ماجراجویی طولانی، فلسفه‌ی زندگی و وسواس‌های انسانی رو کشف کنن.
آموزندشم اینه که یک مثال بارز وسواس نویسندگیه؛ چطور می‌شه یک نماد (نهنگ سفید) رو به محور کل رمان تبدیل کرد. نوقلم‌ها یاد می‌گیرن چطور از یک تصویر ساده، فلسفه بسازن.

دنیای قشنگ نو و ۱۹۸۴
اولی یه آینده‌ست، ولی خیلی شبیه حال ماست. برای من ترسناک‌ترین بخشش اینه که آدم‌ها توی رفاه کاملن ولی دیگه آزاد نیستن. انگار می‌گه بزرگ‌ترین دام بشر آسایش بی‌اندیشه‌ست.
دومی حس خفگی می‌ده. برای من مثل یه هشدار بزرگه: اگه مراقب نباشیم، حتی افکارمون هم ممکنه مال حکومت بشه. یه جور ترس از اینکه دیگه حتی توی ذهن هم آزادی نداشته باشی.
پیشنهادم برای کسانی که دغدغه آزادی، سیاست و آینده بشریت دارن. به درد کسی می‌خوره که با اگر روزی آزادی‌هامون رو بگیرن چی؟ دلشون می‌لرزه.
آموزندش اینه که به نویسنده‌ی تازه‌کار نشون می‌دن چطور می‌شه آینده رو تصویر کرد و از دل سیاست و جامعه، رمانی پرهیجان و هشداردهنده ساخت. قدرت تخیل اجتماعی.

بوفه‌ی عریان
این کتاب مثل یه کابوس طولانیه. برداشت من اینه که اعتیاد فقط به مواد نیست؛ می‌تونه به سیاست، قدرت یا حتی خیال هم باشه. انگار باروز می‌گه ذهن انسان وقتی افسار نداره، تبدیل می‌شه به یه بوفه‌ی عجیب و پر از آشوب.
پیشنهادم برای خواننده‌های جسور که از متن‌های غیرخطی، عجیب و حتی آزاردهنده فرار نمی‌کنن. برای کسی که می‌خواد مرزهای ادبیات رو تجربه کنه.
آموزندشم اینه که یاد می‌ده که روایت لازم نیست همیشه خطی باشه. یه وقتایی تکه‌تکه نوشتن خودش سبک می‌شه. برای نوقلم‌ها یعنی از ساختارهای مرسوم نترس.

تاج دوقلوها و فابل
اولی برای من نماد تقابل سرنوشت و انتخابه. دو خواهر که مسیرشون از هم جدا شده، اما تاج مجبورشون می‌کنه دوباره همدیگه رو ببینن. حس می‌کنی هرکدوم یه روی سکه‌ان: یکی قدرت رسمی، یکی قدرت از دل زندگی.
دومی برای من بیشتر از ماجراجویی، داستانش درباره «بزرگ‌شدن» بود. فابل باید یاد بگیره دیگه منتظر پدرش نباشه و خودش برای بقا بجنگه. حس می‌کنی دنیای دریا فقط یه استعاره‌ست برای دنیای واقعی که پر از طوفان و خیانته.
پیشنهادم برای دوستداران فانتزی، ماجراجویی و روایت‌های پرکشش. مناسب جوون‌ها و کسایی که می‌خوان یه داستان پرهیجان و هم‌زمان درباره هویت بخونن.
و آموزنده‌ست برای اینکه بفهمیم چطور می‌شه با زبان ساده، شخصیت‌های جوان و دنیای فانتزی خلق کرد که جذاب باشه. تعادل بین سرگرمی و معنا.

در آخر اگر بخوام یک خطی جمع‌بندی کنم:
این کتاب‌ها برای کسی خوبن که یا می‌خواد لذت خوندن شاهکارهای بزرگ رو بچشه، یا به‌عنوان نویسنده‌ی تازه‌کار می‌خواد یاد بگیره چطور یک ایده ساده رو به جهانی ماندگار تبدیل کنه.
واقعا عالیه. تشکر -118-"{}
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
کتاب صوتی ایچی‌گو ای‌چی‌یه اثر هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس با صدای نیما رئیسی
این کتاب در کل فقط یه مفهوم داره: یکبار دیدار.
درکل با استفاده از فرهنگ آسیای شرق و بیان داستانهایی مختلف میخواد شنونده رو به این نتیجه برسونه که زندگی همین لحظه‌ست. مثلا امروز شنبست و من علی درحال کارم. هفته‌ی بعد هم همین روز شنبست و باز هم من مشغول کارم ولی علی‌ای که این شنبه حضور داره با علی هفته‌ی بعد متفاوته. در مورد تفسیر و مفهوم احساساتی مثل خشم، ترس، غم و شادی هم صحبت شده و شادی با پیام کلیدی( همین الان )خودش به تنهایی به معنی ایچی گو ایچی یه هستش. درکل کتاب تمیز و مرتبیه و تایم اپیزوداشم کمه در حد 30 دقیقه و اینا و شنیدنش رو موقعی که دارید رانندگی میکنید یا در اوقات فراغتتون پیشنهاد میکنم.
 
آخرین کتابی که کامل خوندم (شنیدم) کتاب «وقتی نیچه گریست» به قلم اروین یالوم بود

اروین یالوم که خودش از بزرگان ادبیات و روانشناسیه سبک خیلی عجیب و خاصی برای نوشتن این کتاب انتخاب کرده بود و اون اتفاقات خیالی با شخصیت های کاملا واقعی بود. همه شخصیت‌های این داستان که مهم تریناشون فردریش نیچه (فیلسوف معروف)، فروید (پدر علم روانشناسی)، بروور (پزشک حاذق زمان خودش) و لو سالومه (معشوقه نیچه) واقعی بودند اما اتفاقات توی داستان فقط ساخته ذهن نویسنده بود.

با اینکه من خیلی با کتاب های روانشناسی ارتباط نمی گیرم از این کتاب خیلی خوشم اومد اما به همه توصیه‌ش نمی‌کنم چون پر از اصطلاحات سنگین فلسفی و روانکاویه و ممکنه حوصله سر بر باشه.


«تا زمانی که زنده هستی، زندگی کن! اگر زندگی را در حد کمال درک کنی، وحشت مرگ از بین می‌رود. اگر انسان در زمان مناسب زندگی نکند، در زمان مناسب هم نمی‌میرد!»
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
رمان پریچهر از آقای م. مودب پور!
کتاب نوستالژی، غمگین و تا حدودی عاشقانه. فکر کنم کتاب‌هاش تا حدودی معروف باشه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mansi
بیگانه
 
قلعه حیوانات

روزی که حیوانات مزرعه. تصمیم میگیرن صاحب مزرعه رو بیرون کنن و خودشون مالک مزرعه شن.

این کتاب، بیشتر از یه سری ورودی های سیاسی جدید که به ذهنم داد، منو سوق داد به سمت اینکه بیشتر دنبال یاد گرفتن «تفکر انتقادی» باشم.
به علاوه، به نظر انتقادی هم به قشر صرفا فیلسوف شده بود که به نظرم جالب بود.
 
عقب
بالا پایین