ساکت روبهرویش ایستادم. او نبود؛ کالبد بیجانش و چشمهای بسته مال او نبودند. به عقب برگشت و به دیوار ترک خورده تکیه زد و کمکم بغضی که در گلویش گیر کرده بود شکست. بوی خون حالش را بهم ریخت. کمکم خون درحال خشک شدن بود. خودش را بالا کشید و به سمت شمعهای نیمهسوخته رفت و آنها را خاموش کرد و گویی دیوانه شد. دور خودش چرخید و آینه نیمه شکسته را دید. به سمتش رفت و خودش را در تاریکی تماشا کرد. لباس سفیدش غرق در خون بود و صورتش همچو گچ سفیدی شده بود.ساکت روبهرویش ایستادم او نبود کالبد بیجانش و چشمهای بسته مال او نیستند. به عقب برگشت و به دیوار ترک خورده تکیه زد و کمکم بغضی که در گلویش گیر کرده بود شکست. بوی خون حالش را بهم ریخت. کمکم خون درحال خشک شدن بود. خودش را بالا کشید و به سمت شمعهای نیمهسوخته رفت و آنها را خاموش کرد و گویی دیوانه شد، دور خودش چرخید و آینه نیمه شکست را دید به سمتش رفت و خودش را در تاریکی تماشا کرد لباس سفیدش غرق در خون است و صورتش همچو گچ سفیدی شده
پرده حریر سیاه بر اثر باد به حرکت در آمده
الان متوجه شدمهمون طور که میبینی، بخشهای سبز رنگ افعال ماضیای هستن که مضارع نوشته بودی. بخشهای آبی رنگ علائم نگارشیای هستن که سر جاشون نبودن، و اون ه قرمز آخر شکسته، نشون دهندهی صفته. کلمهی شکست به تنهایی یا معنی ناکامی میده (اسمه) یا فعل ماضی شکستنه (که خب معلومه فعله). برای صفت باید بنویسی شکسته
بررسیش نکردی گلی؟زمین جامهای سفید رنگی پوشید. خیابان عاری از موجوده زنده بود؛ باد سردی صورتش را نوازش کرد چشمهاش را بست و لبخندی در گوشهی از لبهاش نمایان کرد. پنجره را بست و لیوان چایش را روی میز گرد چوپی گذاشت و به بخار که از لیوان چای بالا میرفت نگاه کرد. کتاب را از روی میز برداشت و روی مبل اسپرت آبی رنگش لم داد. عینکش را جابهجا کرد و نفس عمیقی کشید. موهایش را پشت گوشش هدایت کرد و زیر لب زمزمه کرد؛
@مینِرا
عزیزم روی نگارش کی کار کنیم؟خوب خوب هم مشاورت هم ناظرت خودمم بسیار هم عالی
هم تو نگارش مشکل داری هم تو توصیفات
جفتش رو کار کنیم؟
سلامعزیزم روی نگارش کی کار کنیم؟
اوکیسلام
اول باید روی محاوره کار کنیم
اوکیی؟
خوب پارت رمانت که من ویرایش نکردم رو برام بفرست