روزنامـه روزنامه شهریورماه 1404

نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,238
پسندها
پسندها
9,487
امتیازها
امتیازها
453
سکه
1,753
درود به همگی 💙

با آخرین روزنامه‌ی تابستان 1404 در کنار شماییم.

( چون یک سری سورپرایز آخر فصل داریم به همین یک روزنامه بسنده می‌کنیم Book)
امیدوارم از خوندن اخبار لذت ببرید.

روزنامه‌ی این هفته رو تقدیم می‌کنم به
@zhinazhina عضو تأیید شده است.
جات توی تیم واقعا خالیه. و باید بگم بی‌صبرانه منتظر برگشتتم.
یکمین سالگرد مدیریتم در کافه ژورنال رو هم به خودم تبریک می‌گم (s549)_

(کسی دلش خواست برای تبریک بهم سکه بده، بده -2-35-)
 
📰 طرح جامع کمک به ازدواج جوانان: از بحران نبودن شوهر تا گُل‌چینی و استیکر خداحافظی…

حوالی ساعت ۱:۵۳ دقیقه بامداد روز دوشنبه، خبرنگار ما با خستگی شدید و چشمانی نیمه‌باز به محل تاپیک همگانی «کمک به ازدواج جوانان» در منطقه طنزکده اعزام شد.
هنوز صفحه کامل بارگذاری نشده بود که پیامی با لیبل نام او به چشم خورد:
📌شرفمون رفت، قطعاً @malihe سوژه رو تو هوا زد... بدبخت شدیم!
خبرنگار ما همان‌جا قلم انداخت و گفت:« تا وقتی کسی رو عقد نکرده باشین، این سوژه ملغاست. البته کافیه ل*ب تَر کنید تا براتون عاقد خبر کنم و عقد آریایی بخونید.» سپس با ژست روشنفکری، انگار که وسط یک کنفرانس ادبیات تطبیقی نشسته، سرش را کج کرد و ادامه داد:«ضمناً پرچم‌های رنگی هم ساپورت میشه!»


💬هرچند عقد آریایی ساپورت شد، ولی داماد گردن نگرفت!

به محض اینکه نام داماد آینده لو رفت، ماجرا وارد فاز جدیدی شد.
@حسام فیضی با صدای لرزان نوشت: «وای نه، سوژه خبر این هفته شدم.»
@PerS!aN (پویا) بلافاصله هشدار داد: «داداش، مراقب باش؛ بی‌شوهری بیداد می‌کنه!»
@AlirixAlirix عضو تأیید شده است. هم درحالی‌که بیگودی‌هایش را با وقار باز می‌کرد، نوشت: «داداش، بگو قصد ادامه تحصیل داری یا بگو قراره ده سال دیگه، تازه بهش فکر کنی و از این چیزمیزا...»
@Tiam.R آب پاکی را ریخت و نوشت:« کورخوندید، شما همتون داوطلب‌های بعدی هستید.»
از همان لحظه سیل نظراتی دیگر جاری شد؛ از «حسام نه قیافه داره، نه پول داره، نه توان ازدواج»، گرفته تا پرسشی برپایه
رادیکالیسم : «حالا کی می‌خواد زنش بشه؟» گفتگوها حتی به زبان تُرکی (احتمالاً از خطّه ارومیه) کشیده شد و حسام با تمام قُوا فریاد زد: «شَرَفیمیزی آپاردین قیز... بَس دی!»
این گفتگوها تا پاسی از شب ادامه یافت و در کمتر از نیم ساعت، سیزده صفحه از تاپیک پُر شد. عده‌ای برای
ساقدوشی اعلام آمادگی کردند و عده‌ای هم درخواست شیرینی ناپلئونی داشتند. اما دامادها همگی شانه خالی کردند و گمان رفت که شاید، رفته‌اند دسته‌گل بچینند.

🎈شوهر در دسترس نیست؛ موجودی انبارها به صفر رسیده. خواهشمند است از ثبت
تقاضای اعسار خودداری فرمایید.

در این میان، یکی از کاربران فریاد زد: «آقا علّاف شُدید، از این تاپیک شوهر درنمیاد!» دیگری نسخه‌ی نجاتی پیچید: «باید تاپیک دوم بزنیم؛ با موضوع شوهریابی آنلاین.»
در پی آن، ما شاهد پدیده‌ای نادر درمیان زیست‌بوم جوانان انجمن بودیم که کارشناسان در این باره هشدار دادند: ازدواج مُسری شده؛ کافی‌ست یکی عطسه‌ی «بله» بزند، تا ده جواب مثبت پشت سرش ردیف شود و تا به خودتان بجنبید، نصف انجمن درصدد ساقدوشی‌ شما برآمده‌اند!
خب بدیهی‌ست؛ در دنیایی که شغل آقا داماد «دیپلُماتیت» است (یعنی هم از وقتی، دیپلم گرفته، مات مانده چه غلطی بکند) و عروس‌خانمی که شب قبل از خواستگاری به (نامزدش/دوست‌پسرش) زنگ می‌زند که:« الو! سؤالای فردای بابام رو نمی‌خوای؟» آن‌وقت مزایده را با صد سکه شروع می‌کند. ازدواج بیش از آنکه
سنت حسنه باشد، به کنکور سراسری شباهت پیدا کرده است و ماهم شده‌ایم پشت کنکوری‌های فلک‌زده!
به قول یک شاعر زیرزمینی و مَترود:
«یکی ازدواج را به عشق فروخت،
یکی به قسط...
اما هر دو به خاک گور رفتند.» ⚰️
در نهایت، پس از گفت‌وگوهای فلسفی، ژست‌های جامعه‌شناسی مدرن و دموکراسی‌های عشقی، آخرین آمارهای درون‌انجمنی نشان می‌دهد:
۸۰% جوان‌ها الان نه دنبال عشقند، نه دنبال عقل؛ فقط به دنبال پرداخت اقساط ماه بعد هستند. یک نسل عاشق‌پیشه که ته ابراز عشقش این است که بگوید: «من حاضرم باهات توی تابوت، فقط نون و پنیر بخورم.» اما همین که قیمت پنیر بالا می‌رود، همان شب توی واتساپ استیکر «به امید دیدار» می‌فرستند. 👋

سخن پایانی: اگرچه این روزها خوشبختی و ازدواج، اسیر مناظره‌ها و تصمیم‌گیری‌های اوپک شده و با هر نوسان دلار دچار سردی مزاج می‌شود، اما امیدواریم همه‌ شما مثل یک عطسه‌ی ناگهانی، عشق واقعی را تجربه کنید.🌷🫵

ژورنالیست‌: @malihe

 
عقب
بالا پایین