اطلاعیه • رادیو معرفی- معرفی رمان‌های شما بصورت پادکست•

[سونی]

~ به نام خداوند جان ~​

سلام و درود خدمت‌ نویسندگان‌ عزیز
با افتخار اعلام می‌کنیم که تالار رادیو با هدف رشد، ترویج و حمایت از قلم‌ شما، تصمیم بر ضبط پادکستی نهایت 2 دقیقه جهت معرفی آثار شما، گرفته است.
زین‌ پس نویسندگان‌ محترم‌ با توجه‌ به شرایط و قوانین‌ ذکر شده، می‌توانند درخواست ضبط معرفی اثر خود را اعلام‌ کنند.
​

شرایط:​

1 • اثر شما حتما باید ۱۰ پارت داشته باشد.
2 • آثار درخواستی می‌تواند شامل: رمان، کتاب و متن ترجمه باشد.
3 • هر کاربر در ماه فقط یک درخواست می‌تواند داشته باشد.


برای اعلام درخواست، لینک اثر خود را در این تاپیک ارسال کنید.
پس از درخواست، مدیر تالار بعد از مشورت با مدیران بخش اثر شما را بررسی و در صورت قبولی، گوینده‌‌ای را برای ضبط اثر شما تگ خواهد کرد.
با آرزوی‌ موفقیت‌های بیشتر

| با احترام، مدیریت‌ تالار رادیو |​

 

[malihe]

سلام اعلام آمادگی.

سکوت اجباری

به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل شرایط، ناچار به سکوت است؛ نه از روی انتخاب… .

forum.cafewriters.xyz

 

[سارا مرتضوی]

عالی نوشته در موضوع 'داستان کوتاه طلای نیمه‌شب | سارا مرتضوی'

یکشنبه ساعت 10:23

یک ساعت از ظهر گذشته و محمد به خانه رسید. وقتی وارد آشپزخانه شد، سارا هنوز پشت میز بود.
-باز داری با گوشی ور می‌ری؟
سارا لبخند زد.
-نه عشقم، دارم آینده‌مون رو می‌چینم.
محمد با بی‌حوصلگی گفت:
-باز یه چیزی خریدی؟
-این‌بار آدم خریدم.
محمد جا خورد.
-چی؟
-کارمند، کارگر، مدیر. دارم تیم می‌سازم. کافه‌کتاب از فردا باز می‌شه، باغمونم نیرو گرفت.
محمد سکوت کرد شاید هنوز باورش نمی‌شد. از نگاهش می‌شد فهمید نگران است اما ته دلش هم چیزی شبیه غرور موج می‌زد.
سارا گوشی را روی میز گذاشت، بلند شد و موهایش را پشت گوشش زد.
-من دیگه دنبال خرید نیستم دنبال ساختنم. می‌فهمی؟
محمد فقط نگاهش کرد.
سارا با لبخند ادامه...

• سارا مرتضوی

• 

 

[دختر عقرب.]

نوشته در موضوع 'داستان کوتاه او همان‌جا می‌نشست | بی صدا، marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/41309/post-350551
سلامم