لیلا مرادی نویسنده افتخاری نویسنده افتخاری خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 372 پسندها پسندها 3,481 امتیازها امتیازها 238 سکه 2,912 11/1/25 #11 از این میسوزم که چرا خدا مجازات گناههای من را با گرفتن جان تو گرفت.
malihemalihe عضو تأیید شده است. کاربر VIP کاربر VIP نویسنده رسمی رمان مدیر بازنشسته نویسنده رسمی فعال مدیر رسمی با پشتکار عالی خلاقیت محبوب بررسی مدیریتی از تالار خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 1,604 پسندها پسندها 13,342 امتیازها امتیازها 598 سکه 10,619 11/1/25 #12 پدرم دختردار شد تا چون ابراهیم برای اسماعیلاش ذبح کند.
سونی مدیر آزعلوم+آز رادیو+شایعهنویس+آز تدوینگرومترجم پرسنل مدیریت مدیر آزمایـشی تالار ناظر اثـر ژورنالیست رمانخـور گوینده تیمسوشالمدیا مقامدار آزمایشی نویسنده نوقلـم حرفه ای فعال خانم نمونه پشتکار خیلی خوب محبوب پشتکار خوب رتبه دوم مسابقات نوشتهها نوشتهها 3,344 پسندها پسندها 20,118 امتیازها امتیازها 813 سکه 7,175 11/1/25 #13 تابِ خالی هنوز میجنبَد.
سونی مدیر آزعلوم+آز رادیو+شایعهنویس+آز تدوینگرومترجم پرسنل مدیریت مدیر آزمایـشی تالار ناظر اثـر ژورنالیست رمانخـور گوینده تیمسوشالمدیا مقامدار آزمایشی نویسنده نوقلـم حرفه ای فعال خانم نمونه پشتکار خیلی خوب محبوب پشتکار خوب رتبه دوم مسابقات نوشتهها نوشتهها 3,344 پسندها پسندها 20,118 امتیازها امتیازها 813 سکه 7,175 11/1/25 #14 دلش جواب برمیگردم را باور کرد، پاهایش نه...
S. Ghazal کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 67 پسندها پسندها 900 امتیازها امتیازها 123 سکه 1,007 11/1/25 #15 فراموش کردن بدترین خاطرات، نعمت بزرگی است که نصیب ما نمیشود!
هویار ژورنالیست ژورنالیست خلاقیت خانم نمونه محبوب نوشتهها نوشتهها 1,436 پسندها پسندها 8,159 امتیازها امتیازها 453 سکه 488 11/1/25 #16 تپانچه هم باور نکرد من چه کردم.
ZeinabHdm طراح وبتون منتقد طـراح تیمتعیینسطح گوینده نویسنده افتخاری نویسنده رسمی رمان داوری برتر فصل خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 356 پسندها پسندها 2,634 امتیازها امتیازها 183 سکه 1,847 11/1/25 #17 روی پارچه را کنار زد؛ از تن تنومند فرزندش تنها یک پلاک مانده بود.
ZeinabHdm طراح وبتون منتقد طـراح تیمتعیینسطح گوینده نویسنده افتخاری نویسنده رسمی رمان داوری برتر فصل خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 356 پسندها پسندها 2,634 امتیازها امتیازها 183 سکه 1,847 11/1/25 #18 با دستانی لرزان روی شیشه یخ زده نوشت: قراز به رفتن نبود اما من طاقت ماندن نداشتم.
ZeinabHdm طراح وبتون منتقد طـراح تیمتعیینسطح گوینده نویسنده افتخاری نویسنده رسمی رمان داوری برتر فصل خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 356 پسندها پسندها 2,634 امتیازها امتیازها 183 سکه 1,847 11/1/25 #19 نگاه اشکبارش را به سنگ مقابل دوخت؛ رویش نوشته بود: آمدم، تنهایی نصیبم شد و در نهایت رفتم.
blue lady مدیر آزمایشی تالار سینما و کمیک +طراح وبتون پرسنل مدیریت مدیر آزمایـشی تالار طـراح ویراستار نویسنده نوقلـم خانم نمونه نوشتهها نوشتهها 640 پسندها پسندها 1,364 امتیازها امتیازها 153 سکه 2,414 11/2/25 #20 شب به بیفروغی چشمانم در اینه است.