سونی
مدیرتالارعلوم+شایعهنویس+آز تدوینگرومترجم
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
ژورنالیست
رمانخـور
گوینده
تیمسوشالمدیا
مقامدار آزمایشی
نویسنده نوقلـم
آنجا یک قهوهخانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب میشد اگر دقایقی آن جا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری میخواستم بروم؟ من به بهانه رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشتهام.
محمود دولت آبادی / روزگار سپری شده مردم سالخورده
محمود دولت آبادی / روزگار سپری شده مردم سالخورده