کافه کتاب کتاب‌هایی که میخوانیم!

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع سونی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آنجا یک قهوه‌خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آن جا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری می‌خواستم بروم؟ من به بهانه رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته‌ام.

محمود دولت آبادی / روزگار سپری شده مردم سالخورده
 
مهم نیست اکنون زندگی‌ام چگونه می‌گذرد عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و باعث لبخندم می‌شوند.

یادها و یاد بودها / پابلو نرودا
 
پدر گفت:« دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آمادهٔ دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچه‌ها را آب دادی باز می‌شوند. اگر نفرت ورزیدی غنچه‌ها پلاسیده می‌شوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بی‌شرفی و بی‌انصافی است. این جور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.

سووشون - سیمین دانشور
 
همیشه دردم را برای خودم نگه‌داشته‌ام. هیچوقت به کسی نگفته‌ام چه کشیده‌ام.

سووشون - سیمین دانشور
 
خوب که فکرش را می‌کنم می‌بینم همهٔ ما در تمام عمرمان بچه‌هایی هستیم که به اسباب‌بازی‌هایمان دل خوش کرده‌ایم و وای به روزی که دلخوشی‌هایمان را از ما می‌گیرند، یا نمی‌گذارند به دلخوشی‌هایمان برسیم. بچه‌هایمان، مادرهایمان، فلسفه‌هایمان... مذهب‌مان...

سووشون - سیمین دانشور
 
سر به آسمان کرد و با لحنی ملامت‌بار گفت:« خدایا، ناشکری نمی‌کنم اما در این دنیای تو غیر از غصه چیزی نفهمیدم‌.

سووشون - سیمین دانشور
 
من نه فرشته‌ام، نه دیو. من هم مثل همه آدم گناهکاری هستم.

سووشون - سیمین دانشور
 
سر به آسمان کرد و با لحنی ملامت‌بار گفت:« خدایا، ناشکری نمی‌کنم اما در این دنیای تو غیر از غصه چیزی نفهمیدم‌.

سووشون - سیمین دانشور
 
اما عزیزم شما عادت کرده‌اید به دوشیدن رعیت‌هایتان. برای شما افرادتان آدم نیستند، با گوسفندهاتان فرقی ندارند. هر دو را چکی می‌فروشید.

سووشون - سیمین دانشور
 
مادر چرا دلم این طوری می‌شود؟ انگار کسی چنگ انداخته دلم را می‌فشارد.

سووشون - سیمین دانشور
 
عقب
بالا پایین