نقد و بررسی نقد و بررسی مجموعه اشعار ساعت‌های مرده | منتقد: زهرا سلطانزاده

زهرا سلطانزاده

مدیر رسمی تالار نویسندگان+گوینده آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
ناظر همراه
ویراستار
مشاور
تیم‌تعیین‌سطح
کپیـست
داور آکادمی
رمان‌خـور
مقام‌دار آزمایشی
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
577
پسندها
پسندها
2,458
امتیازها
امتیازها
258
سکه
4,462
«بنام خداوند رنگین کمان»​





اثر نقد شده:

نویسنده: @seti keuty
منتقد: @زهرا سلطانزاده


نقد به هرجهت باید بر این پایه باشد که صادقانه تمامی کاستی‌های اثر را بازگو کند و درجهت پیشرفت آن، قلمِ نقاد خود را حرکت دهد.
به یاد داشته باشید، منتقد شما با دیدی بی‌طرف و به دور از کینه، در راستای ارتقای سطح قلم شما گام برمی‌دارد.​
 
نکات مثبت:
۱. تصاویر شاعرانه در بسیاری از بخش‌ها زنده و قابل تصورند و نشان می‌دهند شاعر با تخیل تصویری آشناست، نه صرفاً بیان مستقیم احساس.
۲.انتخاب موضوع و دغدغه‌ی مرکزی قابل لمس و انسانی است و به‌راحتی امکان هم‌ذات‌پنداری ایجاد می‌کند.
۳. اثر از نظر عاطفی پایه‌ی محکمی دارد و جهان احساسی مشخصی را دنبال می‌کند؛ مخاطب از ابتدا می‌داند با چه فضایی روبه‌روست.



نقد مجموعه شعر «ساعت‌های مرده»
برداشتی شخصی از خوانش اثر
پیش از شروع، یادآوری می‌کنم آنچه در ادامه می‌آید صرفاً برداشت شخصی من از این مجموعه است و با نیت همراهی در مسیر رشد اثر نوشته شده، نه قضاوت قطعی.



۱. عنوان اثر
«ساعت‌های مرده» عنوانی تأمل‌برانگیز و متناسب با فضای کلی مجموعه است. این عنوان از همان ابتدا مفهوم ایستایی، فرسودگی و تعلیق را به ذهن متبادر می‌کند و به‌خوبی با مضمون انتظار و تکرار هماهنگ است. عنوان نه اغراق‌آمیز است و نه مبهم بلکه درست در نقطه‌ای ایستاده که مخاطب را وارد جهان شعر می‌کند.

۲. ژانر و نوع ژانر
مجموعه در ژانر اجتماعی– انتقادی با گرایش تراژیک قرار می‌گیرد. شاعر بیشتر از آنکه روایت‌گر حادثه باشد، وضعیت را توصیف می‌کند؛ وضعیتی که در آن بی‌عدالتی و سکوت به عادت تبدیل شده‌اند. این انتخاب ژانر آگاهانه و منسجم است، هرچند در برخی قطعات مرز میان شعر اجتماعی و بیانیه‌ی احساسی کمی باریک می‌شود.

۳. قالب و فرم
انتخاب قالب شعر سپید برای این مجموعه مناسب است و آزادی لازم را برای بیان اجتماعی فراهم کرده. قطعات کوتاه و مستقل‌اند و همین امر باعث می‌شود هر شعر مثل یک مکث یا ضربه‌ی کوتاه عمل کند. در عین حال، نزدیکی بیش از حد فرم قطعات به هم، ممکن است در میانه‌ی خوانش حس یکنواختی ایجاد کند.

۴. دیباچه و آغاز شعر
آغاز مجموعه با شعر «ساعت‌های مرده» شروعی قابل‌قبول و فضاساز است. سطرهایی مانند:

«به عقربه‌هایی خیره شده‌ایم
که نه به جلو می‌روند، نه به عقب»

به‌خوبی مخاطب را وارد فضای ایستاده و معلق اثر می‌کند. شروع مجموعه نه شتاب‌زده است و نه گنگ، اما می‌توانست با یک تصویر غافلگیرکننده‌تر، ضربه‌ی اولیه‌ی قوی‌تری وارد کند.

۵. محتوای مرکزی
محتوای اصلی مجموعه بر محور سکوت، بی‌عدالتی، فقر، ترس و عادت می‌چرخد. این مضامین در تمام قطعات به‌صورت پیوسته حضور دارند. با این حال، در برخی شعرها پیام به‌صورت مستقیم بیان می‌شود؛ برای مثال در قطعه‌ی
«نان و خیال»:
«نان به سفره‌ها نمی‌رسد،
اما سفره‌ها از خیالِ نان پُر است.»

مفهوم دقیق و مؤثر است، اما اگر در بعضی بخش‌ها پیام بیشتر به تصویر سپرده شود، اثرگذاری عاطفی عمیق‌تر خواهد شد.

۶. زبان و بیان
زبان مجموعه ساده، شفاف و اجتماعی است. شاعر از پیچیدگی‌های زبانی پرهیز کرده و این انتخاب باعث ارتباط سریع با مخاطب می‌شود. در برخی قطعات، زبان به سمت توضیح و گزارش می‌رود؛ جایی که شعر می‌تواند با ایجاز و حذف، شاعرانه‌تر شود.

۷. تصویرپردازی
تصاویر شعر اغلب نمادین و قابل‌درک‌اند: عقربه، ترازو، نان، سایه و زنجیر. این تصاویر به‌خوبی بار اجتماعی شعر را حمل می‌کنند. با این حال، تکرار فضای تصویری مشابه در قطعات مختلف، باعث می‌شود برخی تصاویر تأثیر اولیه‌ی خود را از دست بدهند. تنوع تصویری می‌تواند به غنای مجموعه کمک کند.

۸. ساختار کلی و انسجام
از نظر مفهومی، مجموعه منسجم است و همه‌ی قطعات در یک جهان فکری مشترک حرکت می‌کنند. چینش شماره‌دار شعرها نظم مناسبی ایجاد کرده، اما از نظر حسی، فراز و فرود چندانی دیده نمی‌شود. ایجاد تنوع عاطفی می‌تواند انسجام پویاتری به اثر بدهد.

۹. موسیقی و ریتم
ریتم در بیشتر قطعات آرام و متناسب با فضای تلخ و ایستای شعر است. شکست سطرها معمولاً درست انجام شده، اما در برخی بخش‌ها ریتم یکنواخت می‌شود. تنوع در طول سطرها و مکث‌ها می‌تواند موسیقی درونی شعر را تقویت کند.

۱۰. زاویه دید و موقعیت ذهنی شاعر
زاویه دید غالب، جمعی و «ما»محور است؛ انتخابی که به انتقال حس اجتماعی کمک می‌کند. شاعر خود را جدا از وضعیت ترسیم‌شده قرار نمی‌دهد و همین همذات‌پنداری، نقطه‌ی قوت مجموعه است. با این حال، حفظ این زاویه دید در تمام قطعات به شکل یکنواخت، ممکن است باعث کاهش تنش روایی شود.

۱۱. کلی و ماندگاری اثر
«ساعت‌های مرده» مجموعه‌ای‌ست صادقانه، دغدغه‌مند و قابل احترام. شعرها به‌خوبی حال‌وهوای یک زیست اجتماعی فرسوده را منتقل می‌کنند. با کمی فاصله گرفتن از بیان مستقیم، تنوع بیشتر در تصویر و ریتم، و ایجاد فراز و فرود احساسی، این اثر می‌تواند ماندگاری بیشتری در ذهن مخاطب پیدا کند.


قلمتون مانا.
@seti keuty
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین