امیر میگوید : خیلی چاق شدهای مثل بوفالو. از دخترهایی که قلمیاند و توی خیابان راه میروند خوشم میآید، باریک و ظریف. میخندم! به پوست بازویم دست ميکشم، لطیف و نرم است...وقتی دستم را برمیدارم فکر میکنم پوست یک کرگدن را دارم، پوست کلفت یک کرگدن را که ضربهها روی تنش مثل نوازشند! می خندم! ازدواج اگر دوام بیاورد، پوست زن شروع میکند به کلفت شدن. ظاهرا حساس و لطیف است ولی کلفت شده است.
این زن نه غش میکند نه بیهوش میشود، نه شب و روز غصه میخورد، نه زمین را چنگ میزند، نه شبها گرسنه میخوابد و نه میخواهد خون دخترهای قلمی را بریزد.
پرنده من | فریبا وفی
این زن نه غش میکند نه بیهوش میشود، نه شب و روز غصه میخورد، نه زمین را چنگ میزند، نه شبها گرسنه میخوابد و نه میخواهد خون دخترهای قلمی را بریزد.
پرنده من | فریبا وفی
آخرین ویرایش توسط مدیر: