یک لحظه تو رفتی به سر بام و بیایی
از دفتر رهبر خبر آمد رمضان است !
: )
مسعود نظام اسلامی
 
تمام عمر دنبالِ دلیلِ زندگی گشتم
در آغو*ش تو فهمیدم که شرحی مختصر دارد

علی صفری
 
‏بی تو تاریک نشستم
‏تو‏چراغِ ‏که ‏شدی ...؟!
 
هر که از عشق تو پرسيد
به او گفتم: شـُكر
پیش مردم گله از یار؟!!!
همینم مانده‌ست
 
عمرم به هدر رفت و دلم حوصله دارد
این منطقِ عشق است که از من گله دارد

دوری تو از خانه‌ی من مسئله‌ای نیست
خورشید هم از ماهِ خودش فاصله دارد
 
جای دارو دکترم تنها سفر تجویز کرد
گفت گاهی دل بریدن، رو به راهت میکند...!
 
جز به زنجیرِ سرِ زلفِ تو عاقل نشود
آزمودیم بسی این دل شیدایی را ... ღ
 
تو که از وسعت دیوانگی‌هایم خبر داری
بگو کِی بی‌تو چشم خسته‌ام را خواب می‌گیرد ღ
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین