عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

انجمن کافه نویسندگان

نه دامییست
نه زنجیر!
همه بسته چراییم؟ ​

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

بیزارم از زبان

زبان تلخ

زبان تند

از زبان دستور

از زبان کنایه



با من

به زبان اشاره

سخن بگو.





عباس کیارستمی

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

درسته که درگیر روزای سختم
ولی برای تو که وقت دارم عزیزم
واسه این همه ناامیدی دعا کن ،
دعا کن فقط کم نیارم عزیزم ...!


? کسری بختیاریان

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

برام کتاب بخر و صفحه ی اولش بنویس:

|برای لبخندِت موقع بو کردنِ برگه هاش|

 

[Lidiya]

?️?
منم با این روزها آشنایی دارم
روزهایی که فکر میکنی مرگ هم
خلاصت نمی کنه
ولی بعد...
کسی وارد زندگیت می شه، که
همه چیز رو تغییر می ده
و دیگه به مرگ فکر نمی کنی
همش میشه زندگی...?
?کوروش_تهامی​

 

[Lidiya]

?
تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم:
اینکه تو را دوست دارم!
میخواهی بمان!
میخواهی برو!
رفتن تو...
{دل انگیز تر از آمدن دیگریست.}
#محمدابراهیمجعفری​

 

[Lidiya]

??
در من کوچه ایست
که باتو در آن نگشته ام...
سفری ست
که باتو
هنوز نرفته ام...
روزها و شب هایی ست
که با تو به سر نکرده ام ...
و عاشقانه هایی
که باتو
هنوز
نگفته ام . . .
___?راحمه باقی پور​

 

[Lidiya]

?
آدم باید از همون لحظه لذت ببره
نباید به بعدش فکر کنه
آدم اگه آدم تو باشه {می مونه...} ​

 

[Lidiya]

? همه هیچ اند و او همه ?​

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

چقدر خوب است که چالِ گونه ندارم.
من شیار مورب دارم روی گونه هایم.
از همانهایی که آیدا داشت.
شاملو درباره اش میگفت "و گونه هایت با دو شیارِ مورب که غرور تو را هدایت میکند و سرنوشت مرا..."
راستی دلبرجان اگر من آیدا شوم
...
احمد بودن را بلدی؟