شعر °اشعار تک بیتی°

رهی اگرچه ل*ب از گفتگو فروبستی
هزار شکوه سراید نگاه خاموشت

- رهی معیری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کفارهٔ **‌خوری‌های بی‌حساب
هشیار در میانهٔ مستان نشستن است

- صائب تبریزی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شکوه‌ کردی که چرا با دگران می‌خندی
غافلی‌ با همه تعریف تو‌ را می‌کردم

-سید تقی سیدی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقت رفتن، پشت سر آهسته تر در را ببند
از غمت تنها نه من، دیوار میریزد به هم

- الهه سلطانی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای عشق عقل را تو پراکنده گوی کن
ای عشق نکته‌های پریشانم آرزوست

- مولانا.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر
پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد

- شهریار.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟

- داریوش کشاورز.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم در دست او گیر است، خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بی رحمی، دلم گیر است و دلگیرم

- حسین منزوی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
منم آن مریض بد حال و امید ماندنم نیست
تو فقط دوای دردی، چه کنم تو را ندارم؟

- لیلی تبریزی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین