من همان سرباز از لشکر جدا افتاده ام
می کُشی یکباره آیا ‘ یا اسیرم می کنی
می کُشی یکباره آیا ‘ یا اسیرم می کنی
شعر °اشعار تک بیتی°
- نویسنده موضوع سُرمه.
- تاریخ شروع
-
- برچسبها
- اشعار تک بیتی اشعار تک بیتی و خاص بیت های ناب
چنان گرفته تو را بازوان پیچکی‌ام
که گویی از تو جدا نه! که با تو من یکی ام!
که گویی از تو جدا نه! که با تو من یکی ام!
شعرِ من خوب ترین شعرِ جهان است اگر
آنچه را روی تو دیده ست زبان پخش کند
آنچه را روی تو دیده ست زبان پخش کند
با قیمت جان، نگاه پُرنازش
چندان‌که فروخت او، خریدم من...
چندان‌که فروخت او، خریدم من...
ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐـﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﻣﺮﺍ ﺧـﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
ﺁﻥ ﻧﻤﺎﺯم ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺁﻥ ﻧﻤﺎﺯم ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
دوش سیلابِ خیالت می‌گذشت از خاطرم
خانهٔ دل بر سر ره بود، ویران‌کرد و رفت...
خانهٔ دل بر سر ره بود، ویران‌کرد و رفت...
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
چون برود که رفته ای در رگ و در مفاصلم
چون برود که رفته ای در رگ و در مفاصلم
طعنه بر طوفان مزن، ایراد از دریا مگیر
بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانه کرد
بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانه کرد
به کمالِ عجز گفتم که «به ل*ب رسیده جانم»
به غرور و ناز گفتی «که مگر هنوز هستی؟!»
به غرور و ناز گفتی «که مگر هنوز هستی؟!»
گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست