شعر °اشعار تک بیتی°

در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه؟

به من کم میکنی لطفی که داری این زمان یا نه؟

وحشی بافقی
 
‍ دنیا همه یک سوی ... نگارم به دگر سوی
این‌ست جهانی که من از عشق کشیدم
 
دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را

داد ز خویش چاشنی جان ستم چشیده را
 
در دلِ تنگم اگر مهر تو گنجد ، چه عجب
تنگنای دل من ... وسعتِ صحرا دارد
 
‍ آنچه را عقل به يک عمر به‌دست آورده است
دل به يک لحظه کوتاه به‌هم می‌ريزد...
 
ای که میگویی: دل گم گشته خود را بجوی
من که خود گم گشته ام او را کجا پیدا کنم؟
 
رج به رج هر بیت را از روی چشمت ساختم
«شعـرهایم دستباف مهربانی های توست»
 
به دو دیده کی توانم که رخ تو سیر بینم؟
دو هزار دیده خواهم که تو را کنم نظاره
 
ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو

تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟

مهدی سهیلی
 
عقب
بالا پایین