آخرین ویرایش توسط مدیر:
باید یک مکانی باشد

هر مکانی

حتی یک مکان خیالی

تا بتوانیم به آنجا برویم

و از نو زاده شده، برگردیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این عادتِ احمقانه را دارم که فکر کنم همه چیز بهتر می شود
حتی وقتی تمام شواهد بر چیز دیگری دلالت دارند.
حتی مواقعی که همه چیز بدتر و بدتر و بدتر می شود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اما ما ،
غیر از آرزوهای بزرگ
تقصیری نداشتیم ..


-سیمین دانشور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمام دنیا هم که رهات کنه
هنوزم خودتو داری
وَ خودت یعنی همه ی دنیا
اینو هیچ وقت یادت نره
پس خودت اراده کن
و زندگیت رو تغییر بده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم دریایی متلهف است که انسان‌ها مثل ماهی‌های مرده‌ روی آن شناورند و با جنازه‌های خود دریا را به کثافت می‌کشند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجا که نزار قبانی میگه اگر برای تو خیری داشت میماند.اگر دوستدارت بود حرف میزد و اگر مشتاقِ دیدنت بود می آمد.دقیقا همینجاش یه جوابِ بزرگ برای نصفِ سوالامونه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حال من مثله تنها درختیه که سالم مونده از طوفان و سیل!

تنها بدون برگ ؛ بدون هیچ سایه ای بر روی زمین!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عادت ، بی‌رحم‌ترین زَهر زندگی‌ست .
زیرا آهسته وارد می‌شود ،
در سکوت ، کم‌کم رشد می‌کند
و از بی‌خبری ما سیراب می‌شود .

و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم ،
می‌‌بینیم که هر ذرهٔ بدن‌مان با آن عَجین شده است ..
می‌بینیم که هر حَرکت ما تابعِ شرایط اوست .
و هیچ دارویی هم درمانش نمی‌کند .


اوريانا فالاچى | ?یک مرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آی من!
آی من...
به من بگو،
بگو دستانِ نحیفت را...
به یاری کدام یار داده‌ای!؟
برای بلند شدنت،
از کدام دست یاری جسته‌ای!؟
آی من
به من بگو...
در کدامِ تاریخِ جغرافیای جهان
جامانده‌ای؟
آی من...
دستت را به من بده...
آی من
دستم را یاری بده...
آی من
بازآ..
بازآ به من...آی من!
آی من...
به من بگو،
بگو دستانِ نحیفت را...
به یاری کدام یار داده‌ای!؟
برای بلند شدنت،
از کدام دست یاری جسته‌ای!؟
آی من
به من بگو...
در کدامِ تاریخِ جغرافیای جهان
جامانده‌ای؟
آی من...
دستت را به من بده...
آی من
دستم را یاری بده...
آی من
بازآ..
بازآ به من...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نفسش سخت گرفته‌ست،
سفت به آغو*ش بکش،
این منِ خسته ی رنجورِ به هم ریخته را...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از پنجره بوی سوختگی می‌آید؛

انگار همین حوالی

یک نفر تمام گذشته‌اش را آتش زده...

جنگلی را سوزانده

که یک درخت را فراموش کند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هزاران درد در این دل ریشه دوانده.
کجاست مرحمی برایش؟
مرحمی نخواستیم. نمکی بر زخم نباشید کافیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدمها مي آيند خودشان را نشان ميدهند اصرار ميکنند براي اثبات بودنشان و ماندنشان اصرار ميکنند که تو نيز باشي همراهشان همان آدمها، وقتي که پذيرفتي بودنشان را وقتي که باورشان کردي به سادگي ميروند و تو ميماني با باوري که ...

-ایلهان برک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک‌بار هم هوشنگ ابتهاج در مصاحبه‌ای ‌گفت :

"اصلا کسی دنبال آدم نمی‌گردد"
هَمه ما این‌طوریم ..
آدم‌ها غریب و بی‌پناه مانده‌اند ،
دارند در خودشان می‌پوسند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین