محفل ادبی [ حال خود را به نثر بیان کنید ]

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

مواقعی وجود دارد که آدم نیاز دارد،
به جایی پناه ببرد، هر جایی.

فئودور داستایوفسکی

 

[افسونگر]

تنها چیزی که از اطرافم می‌فهمم این است:
صدای من را نمی‌شنوند
هزاران انسان مرا با خشم می‌نگرند
سپس فکر می‌کنند چیز عجیبی دیده‌اند
تازگی‌ها، آیینه‌ها چقدر زیاد شده‌اند!

 

[دِلکَـــــش]

من پر از دردم و تو درمان
چرا به جای پیش آمدن هر لحظه از تو دور می‌شوم؟

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

ادم در رویدادی یکباره فرو میریزد...

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

از کجا نیرو بگیرم تا بتوانم فردا، پس فردا، همه روزهای آینده زندگی کنم؟

خانواده تیبو
روژه مارتن دوگار

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

هزار سال خسته‌ ام از این دو روزِ زندگی..


معصومه صابر

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

رفتیم
رفتیم
رفتیم
رفتیم و داغ ما به دل روزگار؟ هه!
رفتیم و داغ ما به دل هیچ‌کس نماند...

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

مرگ ما روزیست که در برابر چیزهای مهم سکوت می کنیم.

مارتین لوترکینگ

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

من به نومیدی خود معتادم.

فروغ فرخزاد

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

بال کوبیدن به دیوار قفس پرواز نیست.

سیدحسن‌ حسینی