کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی…
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از انســـان هــای احســـاسـی بیشـتــر بتـرســید :
آن هـــا قـــادرنـد ناگهــانی
دیگــر گـــریه نکننـد
دوســــت نـداشتـه بـاشـند
و قیــد هـمـه چـیـز را بـزننـد
حـتی زنــدگی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میـــــــــگویم بـــــــرو…
نه اینکه دوستت نداشته باشم
نه اینکه عاشقت نیستم
نه اینکه نمی خواهمت! میگویم برو…
چون وقتی خودت هستی و دلت جای دیگریست…
بودنت مشکلی را حل نمی کند
فقط دلتنگ ترم می کند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیرباریدی باران....
من مدتهاست
درحجم نبودن كسی خشكیده ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در خیــــال من بمان
اما خودت بـــــــــرو …
آن که در خیــال من است مـــرا دوســـت دارد …
نه مثل تــــو که بیخیـــال من اســــت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم...
یک ویرگول میگذارم …
این هم امیدیست ، شاید که برگردی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــب
رآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من خسته ترین واژه ی ملموس غروبم !
کاش در این وسعت سبز
یک نفر درد مرا می فهمید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ،
تنها یــــک کلمه است
"میگذرد"
ولی دق می دهد تـــــا بگــــــــــــذرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بس که لبریزم از تو
می خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سرنَهَمْ آرام
به سبک سایه به تو آویزم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین