مانند ویرانه‌ی جنگ‌زده‌ای فرسوده‌ام...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشمانم توان فشرده شدن را ندارند، در حالی که قلب و عقلم مملو از خواب است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

تنهایی یک آدم وقتی معلوم میشه که خبر خوش داره
ولی کسی نداره که بهش خبرش بده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه زمزمه کردم تو را بجان
و هنوز چه شعرها که بدهکار
چشم های تو ام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من خسته ترین واژه ی ملموس غروبم
کاش در این وسعت سبز
یک نفر درد مرا می فهمید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ل*بِ خاموش
نمودارِ دلِ پُر سخن است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏وقتی یه نفر هیچوقت زمانی که باید بود، نبود
وقتایی که باید میبود و حالتو بهتر میکرد نبود
وقتایی که باید برات وقت میذاشت نذاشت،
کلا نبودنش غم خاصی نداره چون به همیشه نبودنش ، عادت کردی .چون هیچوقت نبود که بخای حسرت چیزیو بخوری. راحت تر میشه کسی که هیچوقت برات کاری نکرد رو کنار بذاری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«کاش می‌شد آدم اَندوه را از پنجره بیرون بریزد .»

#فرانتس_کافکا
- دفترِ یادداشت‌های روزانه .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- آنچه جان کَند تنَم، عمر حسابش کردند .‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین