به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
-
-
زهرا سلطانزاده به leo.forever نوشته در موضوع همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ] با
Like واکنش نشان داد.
ما هم با آخرین اشتباه جاودانه خواهیم شد و درس عبرتی میشیم برای آیندگان Lagh -
زهرا سلطانزاده به موضوع دفترکار کپیست • زهرا سلطانزاده • پاسخ داده‌است.اسم نویسنده: سحر راد ( آشوب) اسم اثر: راپسودی عنوان: دلنوشته تاریخ: ۱۴۰۴/۶/۲۸
-
زهرا سلطانزاده به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با Like واکنش نشان داد.
طاهر سرش را کج کرد و بیشتر به مرد پشت شیشه خیره شد. مرد این‌بار با دست به سمت در اشاره کرد و با صدای بلندتری گفت: - منتظر چی هستی...
-
زهرا سلطانزاده به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با Like واکنش نشان داد.
مرد دستش را به سمت طاهر دراز کرد: - خوشبختم طاهر، منم ایوبم. طاهر دستش را به گرمی فشرد. دستش نوعی گرمای پدرانه داشت؛ شبیه گرمای دستان...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع نظارت همراه رمان داهل | ناظر: زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.سلام زیبا چک شد
-
زهرا سلطانزاده به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع نظارت همراه رمان داهل | ناظر: زهرا سلطانزاده با Like واکنش نشان داد.
سلام عزیزم دو پارت گذاشته شد
-
زهرا سلطانزاده به موضوع همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ] پاسخ داده‌است.کی نه چی اونم نسبت به همه چی
-
زهرا سلطانزاده به Gemma نوشته در موضوع فراخوان فراخوان جذب منتقد ادبی | از احساس تا تحلیل با Like واکنش نشان داد.
درود داوطلب گرامی گپی جهت تست و آموزش با شما ایجاد شد.
-
زهرا سلطانزاده به Helen.m نوشته در موضوع فراخوان فراخوان جذب منتقد ادبی | از احساس تا تحلیل با Like واکنش نشان داد.
اعلام آمادگی
-
زهرا سلطانزاده به Gemma نوشته در موضوع فراخوان فراخوان جذب منتقد ادبی | از احساس تا تحلیل با Like واکنش نشان داد.
درود داوطلب گرامی گپی جهت تست و آموزش با شما ایجاد شد.
-
زهرا سلطانزاده به موضوع فراخوان فراخوان جذب منتقد ادبی | از احساس تا تحلیل پاسخ داده‌است.اعلام آمادگی
-
زهرا سلطانزاده به جیــــــلان نوشته در موضوع در حال تایپ رمان خاک‌ریز شیشه‌ای | به قلم غزاله.الف با Like واکنش نشان داد.
در روشویی، مشتی آبِ سرد به چشمانِ متورمم پاشیده و واردِ پذیرایی می‌شوم. بی‌بی خودش را در آشپزخانه پنهان کرده و حاج بابا دارد نمایشی به...
-
زهرا سلطانزاده به جیــــــلان نوشته در موضوع در حال تایپ رمان خاک‌ریز شیشه‌ای | به قلم غزاله.الف با Like واکنش نشان داد.
- پریزاد بهتر از من و تو به اتفاقاتِ افتاده واقفه. بیشتر از من و توهم فشارِ عصبی بهش وارد شده و میشه. اگر ما هم بشیم درد روی درداش، دیگه...
-
زهرا سلطانزاده به جیــــــلان نوشته در موضوع در حال تایپ رمان خاک‌ریز شیشه‌ای | به قلم غزاله.الف با Like واکنش نشان داد.
دوست دارم به حاج بابا بگویم که من شکر خورده‌ام. آن مهرانگیز شیطان برام دعا گرفته تا طرف پسرش نروم. همه‌اش زیر سر آن افعی‌ست، کلِ روز در...
-
زهرا سلطانزاده به جیــــــلان نوشته در موضوع در حال تایپ رمان خاک‌ریز شیشه‌ای | به قلم غزاله.الف با Like واکنش نشان داد.
خیالم راحت می‌شود که حرف‌هایش تنها برای تنبیه من است. دوباره شیر می‌شوم؛ زبانم باز شده و می‌نالم: - گل نکرده حاج بابا... مگه سر...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
بازدیدهای نمایه
108
آخرین بازدیدکنندگان
- 108 بازدیدهای نمایه
