اطلاعیه درخواست [کاور تبلیغاتی]

[Saya]

درخواست کاور تبلیغاتی

در حال ترجمه - رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

عنوان: آپارتمان کناری ژانر: معمایی، عاشقانه نویسنده: ویلیام اندرو جانسون مترجم: دیوا لیان ناظر: @ماشاگانا خلاصه: داستانی درباره سرویس مخفی ایالات متحده که آقای جاهستون در آن رمز و رازهایی جذاب‌تر از «خانه زمزمه‌ها» بافته است.

forum.cafewriters.xyz

وقت بخیر دوست عزیز
لطفا گپی با عنوان درخواست بنر | نام رمان با من و گرافیست مربوطه ایجاد کنید.

گرافیست شما: @دختر خوشگل انجمن ​

 

[دیـوادیـوا عضو تأیید شده است.]

درخواست

در حال ترجمه موضوع 'کتاب خب خودت خوب می‌دانی زنان چطور آدم‌هایی هستند! به ترجمه دیوا لیان'

6/5/25

عنوان: خب خودت خوب می‌دانی زنان چطور آدم‌هایی هستند!
ژانر: طنز اجتمایی
نویسنده: Irvin S. Cobb
مترجم: دیوا لیان
خلاصه:
نویسنده در این کتاب با زبانی طنزآمیز ویژگیهای رفتاری و عاطفی زنان را به داستان می‌کشدو در عین حال
به شباهت‌ های آنها به مردان اشاره می‌کند، این داستان نشان میدهد که چگونه هردو جنس در برخی رفتارها و واکنش ها دقیقا شبیه یکدیگر هستند
​

• دیـوا
• پاسخ‌ها: 14
• تالار: رمان‌های در حال ترجمه

• 

 

[Saya]

درخواست

در حال ترجمه موضوع 'کتاب خب خودت خوب می‌دانی زنان چطور آدم‌هایی هستند! به ترجمه دیوا لیان'

6/5/25

عنوان: خب خودت خوب می‌دانی زنان چطور آدم‌هایی هستند!
ژانر: طنز اجتمایی
نویسنده: Irvin S. Cobb
مترجم: دیوا لیان
خلاصه:
نویسنده در این کتاب با زبانی طنزآمیز ویژگیهای رفتاری و عاطفی زنان را به داستان می‌کشدو در عین حال
به شباهت‌ های آنها به مردان اشاره می‌کند، این داستان نشان میدهد که چگونه هردو جنس در برخی رفتارها و واکنش ها دقیقا شبیه یکدیگر هستند
​

• دیـوا
• پاسخ‌ها: 14
• تالار: رمان‌های در حال ترجمه

• 

وقت بخیر دوست عزیز
لطفا گپی با عنوان درخواست بنر | نام رمان با من و گرافیست مربوطه ایجاد کنید.

گرافیست شما: @آیکان ​

 

[MelicaMelica عضو تأیید شده است.]

سلام درخواست کاور تبليغاتي

برگزیده موضوع 'رمان طرح‌های آفتاب‌زده از یک‌شهر کوچک | Melica'

7/10/25

به نام خدا

نام اثر: طرح‌های آفتاب‌زده از یک‌شهر کوچک (SUNSHINE SKETCHES OF A LITTLE TOWN)
نویسنده: استیفن لی‌کاک
مترجم: ملیکا کاکو
ژانر: طنز
ناظر: @Blu moon
خلاصه اثر:
در دل سرزمینی آرام، جایی دور از هیاهوی شهرهای بزرگ، شهری کوچک به‌نام ماری‌پوزا آرام آرام در زیر نور ملایم خورشید جریان دارد. اما این آفتاب همیشه گرم و دل‌چسب نیست. پشت هر لبخند ساکنان، رازی پنهان شده است و هر روزمرگی، چنان رنگی از رمز و طنز دارد که گویی چیزی بیش از آن‌چه دیده می‌شود در جریان است.
شخصیت‌هایی عجیب‌وغریب با انگیزه‌هایی...​

• Melica
• پاسخ‌ها: 23
• تالار: رمان‌های در حال ترجمه

• 

 

[Saya]

سلام درخواست کاور تبليغاتي

برگزیده موضوع 'رمان طرح‌های آفتاب‌زده از یک‌شهر کوچک | Melica'

7/10/25

به نام خدا

نام اثر: طرح‌های آفتاب‌زده از یک‌شهر کوچک (SUNSHINE SKETCHES OF A LITTLE TOWN)
نویسنده: استیفن لی‌کاک
مترجم: ملیکا کاکو
ژانر: طنز
ناظر: @Blu moon
خلاصه اثر:
در دل سرزمینی آرام، جایی دور از هیاهوی شهرهای بزرگ، شهری کوچک به‌نام ماری‌پوزا آرام آرام در زیر نور ملایم خورشید جریان دارد. اما این آفتاب همیشه گرم و دل‌چسب نیست. پشت هر لبخند ساکنان، رازی پنهان شده است و هر روزمرگی، چنان رنگی از رمز و طنز دارد که گویی چیزی بیش از آن‌چه دیده می‌شود در جریان است.
شخصیت‌هایی عجیب‌وغریب با انگیزه‌هایی...​

• Melica
• پاسخ‌ها: 23
• تالار: رمان‌های در حال ترجمه

• 

وقت بخیر دوست عزیز
لطفا گپی با عنوان درخواست بنر | نام رمان با من و گرافیست مربوطه ایجاد کنید.

گرافیست شما: @لئونارد ​

 

[marym]

نوشته در موضوع 'رمان شب‌های مرگ| marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/40527/post-337209
درخواست

 

[HADIS.HPFHADIS.HPF عضو تأیید شده است.]

درخواست کاور
برای رمان تاکسیدرمی

در حال تایپ موضوع 'رمان تاکسیدرمی | نویسنده hadis hpf'

1/15/24

مرسده لبخندی محو و محترمانه زد، نگاهی به چهره‌ی بی‌حالت او انداخت و آرام گفت:
– روحش شاد…
رستمی پلک‌هایش را نیمه بست، گویی برای لحظه‌ای میان گذشته و حال معلق مانده بود. بعد با لحنی که گرمایش هنوز لایه‌هایی از اندوه در خود داشت، گفت:
– تصمیم گرفتم برای خودم یه کار و کاسبی راه بندازم؛ جایی مثل هتل یونیک… جایی که توی شادی و غم کنار مردم باشه.
مرسده سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان داد. هنگام رسیدن به سوال بعدی، مکثی کرد. در دلش تردید کوچکی جوانه زده بود. نگاهش را از برگه کند و آهسته گفت:
– خب… سوال بعدی یه کم شخصیه!
رستمی با خنده‌ای راحت که چین‌های اطراف چشم‌هایش را آشکار کرد، پاسخ داد:
–...

• HADIS.HPF
• حدیث پورحسن رمان تاکسیدرمی رمان جنایی
• پاسخ‌ها: 122
• تالار: رمان‌های درحال تایپ

• 
• 

 

[Saya]

نوشته در موضوع 'رمان شب‌های مرگ| marym' https://forum.cafewriters.xyz/threads/40527/post-337209
درخواست

وقت بخیر دوست عزیز
لطفا گپی با عنوان درخواست بنر | نام رمان با من و گرافیست مربوطه ایجاد کنید.

گرافیست شما: @دختر خوشگل انجمن ​

 

[Saya]

درخواست کاور
برای رمان تاکسیدرمی

در حال تایپ موضوع 'رمان تاکسیدرمی | نویسنده hadis hpf'

1/15/24

مرسده لبخندی محو و محترمانه زد، نگاهی به چهره‌ی بی‌حالت او انداخت و آرام گفت:
– روحش شاد…
رستمی پلک‌هایش را نیمه بست، گویی برای لحظه‌ای میان گذشته و حال معلق مانده بود. بعد با لحنی که گرمایش هنوز لایه‌هایی از اندوه در خود داشت، گفت:
– تصمیم گرفتم برای خودم یه کار و کاسبی راه بندازم؛ جایی مثل هتل یونیک… جایی که توی شادی و غم کنار مردم باشه.
مرسده سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان داد. هنگام رسیدن به سوال بعدی، مکثی کرد. در دلش تردید کوچکی جوانه زده بود. نگاهش را از برگه کند و آهسته گفت:
– خب… سوال بعدی یه کم شخصیه!
رستمی با خنده‌ای راحت که چین‌های اطراف چشم‌هایش را آشکار کرد، پاسخ داد:
–...

• HADIS.HPF
• حدیث پورحسن رمان تاکسیدرمی رمان جنایی
• پاسخ‌ها: 122
• تالار: رمان‌های درحال تایپ

• 
• 

وقت بخیر دوست عزیز
لطفا گپی با عنوان درخواست بنر | نام رمان با من و گرافیست مربوطه ایجاد کنید.

گرافیست شما: @آسِمان؛ ​

 

[marym]

درود نوشته در موضوع 'رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی | گروه پنجم مسابقه' https://forum.cafewriters.xyz/threads/40903/post-346935