گه مایل دنیایم و گه طالب عقبااگر داغ دل بود ما دیدهایم،
اگر خون دل بود ما خوردهایم
انداخت خیالت زکجایم به کجاها
گه مایل دنیایم و گه طالب عقبااگر داغ دل بود ما دیدهایم،
اگر خون دل بود ما خوردهایم
خواست از فردوس بیرونم کند، خوارم کندگرچه آوای نی ات غم را مضاعف می کند
نی بزن امشب خیال گریه دارم نی بزن
در پیچ و تاب گیسوی دلبر ترانه استدوستی بذریست، اما هر دلی
در خور پروردن این دانه نیست
حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تومن زندهام به عشق، و از عشق جاندهم
بی عشق، مردهام، نه زندهام، نه خفتهام
ای خوب رخ که پرده نشینی و بیحجابزين گونهام كه در غم غربت شكيب نيست
گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست