FarzaneFarzane عضو تأیید شده است. مدیر اجرایی انجمن پرسنل مدیریت مدیر اجرایی انجمن مدیر رسـمی تالار فرشته زمینی مدیر اجرایی انجمن مدیر ارشد مدیر رسمی حمایت رتبه اول مسابقات نوشتهها نوشتهها 1,343 پسندها پسندها 4,349 امتیازها امتیازها 378 سکه 1,982 6/29/25 #41 در هر گذر که باشم و بینی مرا ز دور نزدیک من رسیّ و نبینیّ و بگذری داری نظر به حال همه از ره کَرَم اما نظر به حال هلالی ، ستمگری
در هر گذر که باشم و بینی مرا ز دور نزدیک من رسیّ و نبینیّ و بگذری داری نظر به حال همه از ره کَرَم اما نظر به حال هلالی ، ستمگری
سمانه مدیر تالارتصویر وتالار ادبیات عمومی+گوینده آزمایشی پرسنل مدیریت مدیر رسـمی تالار مدیر آزمایـشی تالار رمانخـور مقامدار آزمایشی پرسنل کافهنـادری خلاقیت پشتکار خیلی خوب پشتکار خوب مدیر رسمی نوشتهها نوشتهها 1,304 پسندها پسندها 4,242 امتیازها امتیازها 328 سکه 1,524 6/29/25 #42 هرگزوجودحاضرغایب شنیده ای من درمیان جمع ودلم جای دیگراست
!!AMINKHAN!! کاربر فعال کاربر انجمن پشتکار خوب نوشتهها نوشتهها 796 پسندها پسندها 2,173 امتیازها امتیازها 233 سکه 165 6/29/25 #43 برای مرگ گنجشکان همیشه سنگ ها مفتند کجایی باغ شادی را سران بیکسی رُفتند ابد راه عدم را پیش میگیرد بدون عشق حکیمان ازل این نکته را در گوش ما گفتند به ظلم آغشته و صد رنگ و ل*ب پَر، مردم دنیا شبیه کوزه های عهد دقیانوس جیرفتند همه باهم ولی در حسرت آنکس که می باید همه محکوم تنهایی، همه حتی اگر جفتند تمام این جهان غیر از توهم نیست ای مردم خدا بذر خلایق را به خاک انداخت ،نشکفتند
برای مرگ گنجشکان همیشه سنگ ها مفتند کجایی باغ شادی را سران بیکسی رُفتند ابد راه عدم را پیش میگیرد بدون عشق حکیمان ازل این نکته را در گوش ما گفتند به ظلم آغشته و صد رنگ و ل*ب پَر، مردم دنیا شبیه کوزه های عهد دقیانوس جیرفتند همه باهم ولی در حسرت آنکس که می باید همه محکوم تنهایی، همه حتی اگر جفتند تمام این جهان غیر از توهم نیست ای مردم خدا بذر خلایق را به خاک انداخت ،نشکفتند
!!AMINKHAN!! کاربر فعال کاربر انجمن پشتکار خوب نوشتهها نوشتهها 796 پسندها پسندها 2,173 امتیازها امتیازها 233 سکه 165 7/1/25 #44 گر سینه شود تنگ ، خدا با ما هست گر پای شود لنگ ، خدا با ما هست دل را به حریمِ عشق بسپار و برو فرسنگ به فرسنگ ... خدا با ما هست
گر سینه شود تنگ ، خدا با ما هست گر پای شود لنگ ، خدا با ما هست دل را به حریمِ عشق بسپار و برو فرسنگ به فرسنگ ... خدا با ما هست
!!AMINKHAN!! کاربر فعال کاربر انجمن پشتکار خوب نوشتهها نوشتهها 796 پسندها پسندها 2,173 امتیازها امتیازها 233 سکه 165 7/8/25 #45 اگر چرخ وجود من از این گردش فرو ماند بگرداند مرا آنکس که گردون را بچرخاند ...
MelicaMelica عضو تأیید شده است. مدیر ارشد بخش نماوا+مدرس گویندگی پرسنل مدیریت مدیر ارشد مـدرس ناظر ارشد آثار مترجم گوینده محبوب همراه همیشگی کافه حمایت وفاداری مدیر ارشد نوشتهها نوشتهها 1,450 پسندها پسندها 10,046 امتیازها امتیازها 453 سکه 2,204 7/9/25 #46 ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش
!!AMINKHAN!! کاربر فعال کاربر انجمن پشتکار خوب نوشتهها نوشتهها 796 پسندها پسندها 2,173 امتیازها امتیازها 233 سکه 165 7/22/25 #47 در غیرِ ضرور از "زبان" حرف مکش یک نقطه اضافه تر "زیان" میگردد
!!AMINKHAN!! کاربر فعال کاربر انجمن پشتکار خوب نوشتهها نوشتهها 796 پسندها پسندها 2,173 امتیازها امتیازها 233 سکه 165 7/24/25 #48 من کشوری نبودهام، ایجاد کن مرا در مرز من بیا، برو، آباد کن مرا من مجمعالجزایر تنهایی و غمم پهلو بگیر پهلوی من، شاد کن مرا از من که شاخههای درختی شکستهام قایق بساز، از خودم آزاد کن مرا بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت دور از همه همه همه فریاد کن مرا در جایجای خاک تنم ردّ پای توست گاهی تو هم به نام وطن یاد کن مرا ...
من کشوری نبودهام، ایجاد کن مرا در مرز من بیا، برو، آباد کن مرا من مجمعالجزایر تنهایی و غمم پهلو بگیر پهلوی من، شاد کن مرا از من که شاخههای درختی شکستهام قایق بساز، از خودم آزاد کن مرا بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت دور از همه همه همه فریاد کن مرا در جایجای خاک تنم ردّ پای توست گاهی تو هم به نام وطن یاد کن مرا ...
مرهم ربکا لیلیت کاربر انجمن فرشته زمینی نوشتهها نوشتهها 512 پسندها پسندها 1,344 امتیازها امتیازها 153 سکه 358 7/24/25 #49 بیداری ام چه دانی ای خفته ای که شب ها ننشسته ای به حسرت نشمرده ای ستاره ... : )
ا اراد کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 60 پسندها پسندها 1,521 امتیازها امتیازها 173 سکه 237 7/24/25 #50 گر شکند دل مرا، جان بدهم به دل شکن گر زِ سَرَم کُلَه بَرَد، من زِ میانْ کمر بَرَم اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کُنم؟ اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر بَرَم؟
گر شکند دل مرا، جان بدهم به دل شکن گر زِ سَرَم کُلَه بَرَد، من زِ میانْ کمر بَرَم اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کُنم؟ اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر بَرَم؟