منو گوش کن من یه شعرم من پرم از یه حرف تازه!
هر یه بیتم یه ترانست هر یه خط من یه رازه
من یه راهم که هنوزم که هنوزه تو نرفتیش.
من یه شهرم که هنوزم که هنوزه تو نگشتیش.
یه روزی وسط یه تابستون سرد
کنارم نشسته بود فرشته مرگ
نگاه اون بود به چراغای تو شهرو
نگاه من قفل رنگ چشاشو موهای لختش
یه سکوت عمیق غیر طبیعی
یه حس آشنا و یه تپش قلب قدیمی
حال و هوای یه خاطره که چپ سینمه
مرز بین کلی شناختن و حس غریبی
گفت: وقت رفتنه..