آیا از ترجمه این اثر راضی هستید؟

  • بله

    رای: 20 100.0%
  • خیر

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20
نام کتاب: Carrie (کری)
نام نویسنده: استیفن کینگ
ژانر: ترسناک، هیجانی
مترجم: حدیث پورحسن.
خلاصه: درباره‌ی دختری هست که بعد از اینکه توسط همکلاس هایش آزار می‌بیند، متوجه می‌شود که قدرتی جادویی دارد و حال می‌خواهد انتقام بگیرد...

درباره کتاب: این کتاب جز پرفروش ترین کتاب های جهان بوده و 30000 نسخه ازش چاپ شده و همچنین اولین کتاب استیفن کینگ هست.
این کتاب تا به حال به زبان فارسی ترجمه نشده با اینکه جز بهترین کتاب های استیفن کینگ هست و دو فیلم با اقتباسی از این کتاب ساخته شده اند.
 
آخرین ویرایش:

DAC8B471-2654-4D79-B30A-774387F7ABF1.jpeg



مترجم عزیز، ضمن خوش‌‌آمد گویی و سپاس از انجمن کافه نویسندگان برای منتشر کردن رمانترجمه‌ شده‌ی خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ ترجمه‌ی خود قوانین زیر را با دقت مطالعه فرمایید.

قوانین تالار ترجمه

برای درخواست تگ، بایست تاپیک زیر را مطالعه کنید و اگر قابلیت‌های شما برای گرفتن تگ کامل بود، درخواست تگ‌‌ترجمه دهید.

درخواست تگ برای رمان در حال ترجمه

الزامی‌ست که هر ترجمه، توسط تیم نقد رمان‌های ترجمه شده؛ نقد شود! پس بهتر است که این تاپیک را، مطالعه کنید.

درخواست نقد برای رمان در حال ترجمه

برای درخواست طرح جلد رمان ترجمه شده بعد از 10 پارت، بایست این تاپیک را مشاهده کنید.

درخواست جلد

و زمانی که رمان ترجمه‌ی شده‌ی شما، به پایان رسید! می‌توانید در این تاپیک ما را مطلع کنید.

اعلام اتمام ترجمه

موفق باشید.

مدیریت تالار ترجمه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فصل اول: ورزش خونین

به طور قابل اعتمادی توسط چندین نفر گزارش شده بود که از آسمانی کاملاً آبی باران سنگ شروع به بارش کرد و جای خودش را درست بر روی سقف خانم وایت پرتاب کرد. در خیابان کارلین درست در شهر چمبرلین ایالت جوریجا در هفدهم آگست، سنگ‌ها به صورت کاملاً مرموزی بر سقف خانم مارگارت وایت فرود آمدند و باعث خسارتی به مبلغ بیست و پنج دلار شدند. خانم وایت که یک بیوه بود و به همراه دختر سه ساله‌اش در خانه زندگی می‌کرد.
هیچکس آنقدر شگفت‌زده از این اتفاق نشد، هیچکس حتی ذره‌ای هم تعجب نکرد. البته دخترانی که در اتاق تعویض بودند همگی هیجان زده، بعضی‌ها هم حتی خجالت زده و بسیاری از آن‌ها خوشحال بودند که کری وایت احمق بالاخره به سزای اعمالش رسیده بود.
بعضی از آن‌ها ادعا می‌کردند که بی‌گناه هستند اما ادعای آن‌ها درست نبود. کری از زمانی که شروع به مدرسه رفتن کرده بود با آن‌ها هم کلاس بود، او توسط آن‌ها مورد آزار و اذیت زیادی قرار گرفته بود. با وجود تمام قوانینی که انسان‌ها برای احساسات در نظر گرفته بودند باز هم کسانی بودند که بی‌توجه به احساسات مردم را مورد آزار قرار می‌دادند.
چیزی که هیچ کدام از آن‌ها نمی‌دانستند این بود که کری وایت قدرت تکان اجسام را دارد.
روی میز دبیرستان بک استریت تنها یک جمله به چشم میزد:
کری وایت بمیر!
اتاق تعویض پر از فریاد و انعکاس صداهای خنده و چکه‌های آب بود. دخترها از بازی والیبال برگشته بودند و حال همگی یک صبح جذاب را شروع می‌کردند. دختران بعد از بازی روی صندلی‌ها دراز می‌کشیدند و یا کفش‌های ورزشی و لباس‌هایشان را عوض می‌کردند.
بعضی از آن‌ها با صابون دست و صورت‌هایشان را می‌شستند، کری کنارشان ایستاده بود، قورباغه‌ای در میان قوهای زیبا! او دختری قدکوتاه با موهای بی‌رنگ و خال‌های کوچکی که بر روی گردنش خودنمایی می‌کردند، بود.
او همانطور که ایستاده بود سرش را اندکی کج کرد و اجازه داد تا قطرات آب از روی موهایش به زمین سر بخورند. او شبیه به قربانی استوار ایستاده بود. بعد از کمی کج کردن گردنش مانند میمونی کوچک به بدنش پیچ داد تا از شر تمام قطرات خلاص شود.
او با خودش همیشه آرزو می‌کرد که ای کاش دبیرستانش مانند دبیرستان وست اور و یا لویستن دارای حمام‌های جداگانه بود، این‌شکلی او مجبور نمی‌شد که تمام مدت نگاه بد بقیه دخترها را تحمل کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین