همگانی `°•°` پوکرکننده‌ترین مطالب رمان‌ها `°•°`
- نویسنده موضوع مـطی
- تاریخ شروع
دخدره میگه برو تو ک از همون اولم ادمش نبودی
دو ساعت بعد کنار پنجره:
برگ ریزونای پاییز کی چشم ب رات نشسته:/
دو ساعت بعد کنار پنجره:
برگ ریزونای پاییز کی چشم ب رات نشسته:/
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسم الله الرحمن الرحیم.
منم شیطان رجیم.
بی‌مزه هم خودتونین.
آقا دیدین اول رمان‌ها دختره یهو از خواب پا میشه و با موهای شلخته و پاچه شلوار بالا نگاهی به ساعت که می‌اندازه و می‌بینه اوه اوه فاجعه، دیرش شده!
عین پلنگ می‌پره سمت کمدش و با چشم‌های بسته هر چی به دستش میاد می‌پوشه.
گوشی اپل و سوییچ ماشین دویصت و شیش هم بر می‌داره و پنج دقیقه‌ای خودش رو به دانشگاه می‌رسونه...جت اینقدر سریع نبود ناموسن.
یهو در کلاس رو باز می‌کنه و بداخلاق ترین استاد دانشگاه رو می‌بینه. استاد با دیدنش عینکش رو یکم پایین میکشه و میگه:
- تا الان کجا بودین خانم راد؟
همین که استاد می‌خواد پرتش کنه بیرون دختره یه تیکه آبدار بهش می‌ندازه و با پیروزی از کلاس میزنه بیرون.
انگار من بودم که تا ده دقیقه پیش استرس دیر رسیدنم رو داشتم:/
بعد جالبه‌ش اینجاست دختره همونطور که زیر ل*ب به استاد کچل و شکم گنده‌ش فوش میده یهو می‌خوره به یه نفر و می‌خواد پخش زمین بشه که دو تا دست مردونه دور کمرش حلقه میشه و مانع از افتادنش میشه. خدا شانس بده!
طرف هم از این دو حالت خارج نیست؛ یا خیلی جذبه داره و با اخم بهش نگاه می‌کنه یا پوزخند میزنه و بدون نیم نگاهی ولش می‌کنه و میره.
:/
:/
:/
دیوار کجاس؟
منم شیطان رجیم.
بی‌مزه هم خودتونین.
آقا دیدین اول رمان‌ها دختره یهو از خواب پا میشه و با موهای شلخته و پاچه شلوار بالا نگاهی به ساعت که می‌اندازه و می‌بینه اوه اوه فاجعه، دیرش شده!
عین پلنگ می‌پره سمت کمدش و با چشم‌های بسته هر چی به دستش میاد می‌پوشه.
گوشی اپل و سوییچ ماشین دویصت و شیش هم بر می‌داره و پنج دقیقه‌ای خودش رو به دانشگاه می‌رسونه...جت اینقدر سریع نبود ناموسن.
یهو در کلاس رو باز می‌کنه و بداخلاق ترین استاد دانشگاه رو می‌بینه. استاد با دیدنش عینکش رو یکم پایین میکشه و میگه:
- تا الان کجا بودین خانم راد؟
همین که استاد می‌خواد پرتش کنه بیرون دختره یه تیکه آبدار بهش می‌ندازه و با پیروزی از کلاس میزنه بیرون.
انگار من بودم که تا ده دقیقه پیش استرس دیر رسیدنم رو داشتم:/
بعد جالبه‌ش اینجاست دختره همونطور که زیر ل*ب به استاد کچل و شکم گنده‌ش فوش میده یهو می‌خوره به یه نفر و می‌خواد پخش زمین بشه که دو تا دست مردونه دور کمرش حلقه میشه و مانع از افتادنش میشه. خدا شانس بده!
طرف هم از این دو حالت خارج نیست؛ یا خیلی جذبه داره و با اخم بهش نگاه می‌کنه یا پوزخند میزنه و بدون نیم نگاهی ولش می‌کنه و میره.
:/
:/
:/
دیوار کجاس؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دخترِ چشمان خاکستری که بعضی جاهاش آبیه
تو آفتاب که بره یه دفعه آبیا تبدیل به رنگ سبز میشه
وقتی ار خواب بیدار میشه سبزا تبدیل میشه به مشکی
به کجا چنین شتابان:/
تو آفتاب که بره یه دفعه آبیا تبدیل به رنگ سبز میشه
وقتی ار خواب بیدار میشه سبزا تبدیل میشه به مشکی
به کجا چنین شتابان:/
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دختره سوار ماشین و با دقت رانندگی می‌کنه؛ اما یهو دننده عقب میاد و میزنه به یه ماشین شاسی بلند.
طلبکارانه پیاده میشه و داد و هوار راه می‌ندازه که:
- هوی یارو، کی به تو گواهینامه داده؟ به ماشین من میزنی؟ خسارتش رو از دماغت می‌کشم بیرون فکر کر...
یهو یه پسره کت و شلواری و عینک به چشم از ماشین پیاده میشه و دختره با دیدن اون همه جذبه حرفش نصفه کاره می‌مونه.
پسره عینکش رو میاره پایین و با اون چشم و ابروهای مشکیش با اخم به ماشینش نگاه می‌کنه.
میگم بزارین من بقیش رو نگم هوم؟
فکر کنم بدونین بقیه‌ش چی میشه!
من آخرش اون دیوار رو پیدا نکردم:/
طلبکارانه پیاده میشه و داد و هوار راه می‌ندازه که:
- هوی یارو، کی به تو گواهینامه داده؟ به ماشین من میزنی؟ خسارتش رو از دماغت می‌کشم بیرون فکر کر...
یهو یه پسره کت و شلواری و عینک به چشم از ماشین پیاده میشه و دختره با دیدن اون همه جذبه حرفش نصفه کاره می‌مونه.
پسره عینکش رو میاره پایین و با اون چشم و ابروهای مشکیش با اخم به ماشینش نگاه می‌کنه.
میگم بزارین من بقیش رو نگم هوم؟
فکر کنم بدونین بقیه‌ش چی میشه!
من آخرش اون دیوار رو پیدا نکردم:/
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چرا دخترا هیچ وقت نمیفهمن طرف مقابل هم دوستشون داره؟
واقعا فرکانسا رو دریافت نمی کنن؟
چرا همشون اندامشون خوبه؟ چرا یکیشون درگیر جوش صورت نیست؟ چرا همشون اهل ارایشن حتی چادریا؟ چرا فک میکنن ما دو تا گوش مخملی داریم؟ چرا باید از تمامی مشخصات لباسشون خبر داشته باشیم؟ چرا یا فقیر فقیرن یا پولدار پولدار؟ چرا فک میکنن جنسیس و مزدا ۳ همیطو ریخته تو خیابون؟
چرا یا خانواده اشون به بدترین شکل ممکن رفتار میکنن یا بهترین شکل ممکن؟ چطوریاس همه روشنفکرن؟ چرا هیچکی ادم نیست تو رماناشون؟ چرا به شخصیت سازمان انتظامی احترام نمیذارن و هر چیزی رو بهشون نسبت میدن؟ چرا وقتی از هیچی خبر ندارن میشین مینویسن بعدم منتظر نظرات فوق العاده ان؟ چرا با ویرایش هیچ میونه ای ندارن؟
چرا دقیقا هر چی مهم نیست براشون مهمه و هر چی مهمه براشون مهم نیست؟
واقعا فرکانسا رو دریافت نمی کنن؟
چرا همشون اندامشون خوبه؟ چرا یکیشون درگیر جوش صورت نیست؟ چرا همشون اهل ارایشن حتی چادریا؟ چرا فک میکنن ما دو تا گوش مخملی داریم؟ چرا باید از تمامی مشخصات لباسشون خبر داشته باشیم؟ چرا یا فقیر فقیرن یا پولدار پولدار؟ چرا فک میکنن جنسیس و مزدا ۳ همیطو ریخته تو خیابون؟
چرا یا خانواده اشون به بدترین شکل ممکن رفتار میکنن یا بهترین شکل ممکن؟ چطوریاس همه روشنفکرن؟ چرا هیچکی ادم نیست تو رماناشون؟ چرا به شخصیت سازمان انتظامی احترام نمیذارن و هر چیزی رو بهشون نسبت میدن؟ چرا وقتی از هیچی خبر ندارن میشین مینویسن بعدم منتظر نظرات فوق العاده ان؟ چرا با ویرایش هیچ میونه ای ندارن؟
چرا دقیقا هر چی مهم نیست براشون مهمه و هر چی مهمه براشون مهم نیست؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پسرِ سیگار میکشه ولی معتاد نیست:/
دختره همیشه باید یه چیز بی مزه تو دانشگاه بپرونه همه هم می‌خندن !
همیشه یه شخصیت پسر مهربون هست که عاشق دخترس اما دختره میگه تو برام مثل برادرمی
به کجا چنین شتابان:/
دختره همیشه باید یه چیز بی مزه تو دانشگاه بپرونه همه هم می‌خندن !
همیشه یه شخصیت پسر مهربون هست که عاشق دخترس اما دختره میگه تو برام مثل برادرمی
به کجا چنین شتابان:/
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنها مطالبی که واقعا کلیشه‌ای و تکراریه...
پسره مغرور و اخمو و اهل پوزخند و (نگم دیگه)
دختره گستاخ و زبون دراز و شروشیطونو و یا انقدر خجالتی و سرد که...
من دیگه رَد دادم..
به جان خودم رَد دادم..
چرا انقدر از واقعیت فاصله داره؟
حتما باید خاص بودن رو با تیپ و قیافه نشون داد؟
ای خدا..
پسره مغرور و اخمو و اهل پوزخند و (نگم دیگه)
دختره گستاخ و زبون دراز و شروشیطونو و یا انقدر خجالتی و سرد که...
من دیگه رَد دادم..
به جان خودم رَد دادم..
چرا انقدر از واقعیت فاصله داره؟
حتما باید خاص بودن رو با تیپ و قیافه نشون داد؟
ای خدا..
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چرا یه رمانی رو خوندم که دختره ۹ سالش بود خدای هک و ورزش رزمی بود؟
میگیم نویسنده اش حالش خوب نبوده من چرا خوندم؟
چرا دختره یذره هم جذبه نداشت و خیلی سست بود ولی همه ازش حساب میبردن؟ چرا اندازه فنچ بود ولی هالک زوری بود واسه خودش؟
چرا نویسنده هه فکر کرده سازمان امنیت کشور به هیچی بنده؟ که یه دختر زپرتی بخواد براشون درستش کنه؟
چرا اینا خودشونم نمیدونن با اون حجم از رسیدگی به پوست و هیکل و زیبایی وقت واسه کارای دیگه نمی مونه؟
چرا همه دخترا خوشگلن همه پسرا جذابن؟
اینهمه زیبای روحی و جذاب اخلاقی که تو جامعه است رو نمی بینه هیچ کس؟
چرا من هنوز زندم؟
میگیم نویسنده اش حالش خوب نبوده من چرا خوندم؟
چرا دختره یذره هم جذبه نداشت و خیلی سست بود ولی همه ازش حساب میبردن؟ چرا اندازه فنچ بود ولی هالک زوری بود واسه خودش؟
چرا نویسنده هه فکر کرده سازمان امنیت کشور به هیچی بنده؟ که یه دختر زپرتی بخواد براشون درستش کنه؟
چرا اینا خودشونم نمیدونن با اون حجم از رسیدگی به پوست و هیکل و زیبایی وقت واسه کارای دیگه نمی مونه؟
چرا همه دخترا خوشگلن همه پسرا جذابن؟
اینهمه زیبای روحی و جذاب اخلاقی که تو جامعه است رو نمی بینه هیچ کس؟
چرا من هنوز زندم؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: