`°•°` پوکرکننده‌ترین مطالب رمان‌ها `°•°`

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع مـطی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یهو مثلا آسانسور اینا رو بهم برسونه
چرا من هر موقع خواستم برم تو آسانسور خلوت بود اخه:/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه پسره لکسوس داره دخدره سوار لگن شده اومده دانشگا
بعد دخدره با رژ یه چی مینویسه رو شیشه ماشین
خدایی داستان هیچی، جالب اینجاست دخدره اون رژ رو فردا میزنه ب لبش:/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میره کلاس کنکور
همه ب استاده چشم دارن جز این
تهشم ب هم میرسن:////
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امکان نداره شما یه رمان بخونی، و توش نگه «قدم به زور تا سیـنه‌ش می‌رسید.»
اصلاً امکــان ندارهههه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه شوهراشون یا عصاب ندارن
یا غذا نمیخورن
یا دیر میان خونه
چقد دنیای اینا مشکل داره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه فامیلی شخصیت‌ها محتشم، احتشام، تهرانی، زند، افخم ...
نمیشه فامیلی‌هاشون تورقوزآبادی باشه؟ :| عادی باشه؟ :| مث ما معمولیا باشه؟ :|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دخدره خودشو پرت کرده از ساختمون پایین
حتی از لحظه‌ای ک پاشو گذاشته تو جهنمم گفته
ولی وقتی چشاشو وا میکنه دو تا تیله آبی میبینه:/
من یازده سالم بود معنی جهنمو درک کردم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پسران سرزمینم: سرد، مغرور، سگ، دارای نگاهی سرد، جذاب، همه هلاکشان می‌شوند، هزاران کنه دارند، سرگرد، استاد دانشگاه، مأمور مخفی
دختران سرزمینم: نجیب، مغرور، بازیگوش، آشپز، بانو، خوش‌اندام، شیرین‌زبان، زیبارو (بدون عمل)، باهوش (در مواردی نخبه)

و دیگر هیچ ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه یه باغبونی هست که اسمش مش‌قربانه :laughting: :laughting:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با مقنعه گشاد و مانتو کوتاهِ جلو باز میره دانشگاه
احتمالا حراست دانشگاه خوابه ویلا مشکل از رمان نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین