شعر ●○•دانه برف سپید•○●

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ......!
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو شبیه پرستوها هستی

وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را به خانه‌ام می‌آوری

وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را از خانه‌ام می‌بری

بخوان!

با هرزبانی‌که عاشقانه‌ترست

آهنگین‌ترست

و واج‌های صمیمی‌تری دارد

بخوان!

حتی اگر شده اندازۀ پنجره‌ای

که بیش از حوصلۀ بهار بسته مانده ‌ست

آن‌قدر بسته مانده ‌ست

که اسمش را گذاشته‌ اند دیوار.


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دکترها می‌گویند

دیدنت برای ناراحتی قلبی‌ام خوب است

بیچاره دکترها

چقدر درس خواندند تا بفهمند

دیدنت برای ناراحتی قلبی‌ام خوب است


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به نبودنِ تو فکر کردم

و از خودم پرسیدم آیا دنیا

می‌تواند از این هم غم ‌انگیزتر بشود؟


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هرروز می‌گفت می‌رود

و از شمعدانیِ بی‌نظیرِ پشت پنجره‌اش پیدا بود

جایی برای رفتن ندارد

زنی

با کفش‌های نو

و یک شال آبیِ از مد افتاده

که بر چوب‌رختی مندرس ‌شده بود

می‌گفت می‌رود

پرنده‌ای که سال‌ها با سر

به شیشۀ پنجره می‌خورد

و همین‌که شیشه را شکست

با سر

میان کوچه سقوط کرد.


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من

زخمی عمیقم

که برای صدا زدنت دهان باز کرده‌ام

و پوستم را چون چسب زخمی بزرگ

بر خودم کشیدم


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«دوستت دارم»

و چقدر توضیح دادنِ حرف‌های ساده

سخت است...


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
يك روز

پيراهنم رفته رفته رنگ مى بازد و

سفيد مى شود

روزى كه انتظار دست هاى تو را

براى آخرين بار آه مى كشم

و براى اولين بار مى فهمم

دستى كه آخرين دكمه ها را باز مى كند

مى تواند

به بستن چشم ها آمده باشد


((ليلا كردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گل‌ ها برای سرخ بودن

دلیل نمیخواهند،

تو برای مهربان بودن...


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با عشق بزرگت چه می‌کنی؟

وقتی به‌طرز غم‌انگیزی یک آدم معمولی هستی

و نمی‌توانی از کنار رهگذران که می‌گذری،

استخوان‌های سینه‌ات را کنار بزنی

و بگویی: ببینید اینجا چه می‌گذرد!»


((لیلا کردبچه))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین