شعر ●○•دانه برف سپید•○●

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ......!
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟



چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟


پیله ات را بگشا....تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ،



" سهراب سپهری "
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نه تو می مانی و نه اندوه ،
و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حبابِ نگران ل*ب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

"سهراب سپهری"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگـی ، فهم نفهمیدن‌هاست
آسمان،نور،خدا،عشق،سعادت،


با ماست

در نبندیم به نور!
در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من،
وزن رضایتمندیست !

"سهراب سپهری"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو مرا آزردی ...


که خودم کوچ کنم از شهرت ،

تو خیالت راحت !
میروم از قلبت ،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمی گردم ، نه !
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست و حرمت دارد ...

"سهراب سپهری"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نفس آدمها



سر به سر افسرده است

روزگاري است در اين گوشه پژمرده هوا،

هر نشاطي مرده است

سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دست جادويي شب

در به روي من و غم مي بندد.

مي كنم هر چه تلاش،

او به من مي خندد.
سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من نمی دانم که چرا می گویند :

اسب حیوان نجیبی است

کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست


گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست ...



سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیا یید

که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی

از : سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و نگاه انسانی به دنبالش می‌دوید.

از : سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دست ات را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.

شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین