شعر ●○•دانه برف سپید•○●

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع ......!
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پنجاه متر
صد متر
هزار متر
غم‌انگیز است
وقتی به خط پایان رسیده‌ای و هیچ‌کس پشت سرت نیست

حدس بزن
حدس بزن
چقدر باید تنها باشد
کشوری که سرود ملی‌اش را
تنها یک نفر می‌خواند

مثل حمله‌ی قلبی به بخش سی‌سی‌یو
حمله‌ی لیونل مسی به دروازه‌ی رئال مادرید
حمله‌ی گاو خشمگین به پیراهن قرمزم
به من حمله می‌کند تنهایی

تنهایم
شبیه مهاجرانی که در غربت
دیوار سفارت کشورشان را در آغو*ش می‌گیرند


●این یکم عجیب بود:| ●
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اندوهت را ملامتی نیست
من هم اگر اندوه بودم
آرزو داشتم که در سینه‌ات بنشینم

هبة هاجر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
که آدمی اگر ناگزیر به عمر جاودانه
می‌گردید
ناچار به اختراع مرگ برمی‌خاست.

هرمز علی‌پور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنوز باورم نمی‌شود
که سال به سال
چشم به راه زمستانی می‌نشینم
که سال‌ها چشم دیدنش را نداشته‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم‌های زیبایی داشت
که پیرمردهای محله آرزو می‌کردند
کاش دیرتر به دنیا می‌آمدند...

الیاس علوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سال‌هاست
رد شدن زنی
آن طرفِ خیابان را
زیبا نکرده است

مهدی اشرفی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نجاتم بده!
در من هنوز لبخندی هست
که می‌تواند چیزی یادت بیاورد...

لیلا کردبچه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دربه‌دری در من بود
نه در قطاری که می‌رفت و می‌آمد.

غلامرضا بروسان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انسانی که آلزایمر می‌گیرد
قدم زدن را
از یاد نمی‌برد
پس چیزی هست
کسی هست
که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود
شبیه خورشید فردا
که هر روز مرا پیرتر می‌کند
اما یک‌شب با موهای سفید
دوباره از خود خواهم پرسید:
آیا باز او را خواهم دید؟

آریا معصومی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از این وضعیت نجاتم بده!
کمتر زیبا باش‌...

نزار قبانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین